پنبه
نرمی و نازکی پنبه قطن نرم
نرمی و نازکی پنبه قطن نرم
(عَ طَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) هلاک شدن . 2 - (اِمص .) هلاک ، تباهی .
(عَ یا عُ طُ) [ ع . ] (اِ.) پنبه .
عطب . [ ع َ ] (ع اِ) نرمی و نازکی پنبه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قطن نرم . (مخزن الادویه ).
عطب . [ ع َ ] (ع مص ) نرم و نازک شدن پنبه . (منتهی الارب ). عطب القطن ؛ پنبه نرم شد. (از اقرب الموارد). عُطوب . رجوع به عطوب شود.
مولوی .
مولوی .
ناصرخسرو.
مولوی .
عطب . [ع ُ / ع ُ طُ ] (ع اِ) پنبه . (منتهی الارب ) (الفاظ الادویة). قطن . (اقرب الموارد) (اختیارات بدیعی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). پنبه ، که آن را قطن هم خوانند و دود آن زکام را نافع است . (از برهان ). قطن . جمع آن عطاب است و قطعه ای از آن را عطبة گویند. (از مخزن الادویه ).