کلمه جو
صفحه اصلی

طرسوسی

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به طرسوس .
محمد ابن احمد ابن محمد الطرسوسی اوراست : تقریرات علی کتاب المراه .

فرهنگ معین

(طَ ) ۱ - (ص نسب . ) منسوب به شهر طرسوس (شهری قدیمی در آسیای صغیر ). ۲ - تقسیم شدنی . ۳ - (حامص . ) تقسیم شدن ، تکه تکه شدن (می گویند شهر طرسوس مرز اسلام و کفر بوده و مسلمانان غنایم را در آن تقسیم می کرده اند ).

لغت نامه دهخدا

طرسوسی . [ طَ رَ / طَ ] (اِخ ) او راست : کشف القناع عن مسألةالسماع . السراج الوهاج . ردالنصاری . (کشف الظنون ).


طرسوسی. [ طَ رَ / طَ ] ( ص نسبی ) منسوب به شهر طرسوس است که از شهرهای مرزی شام است. ( سمعانی ).

طرسوسی. [ طَ رَ / طَ ] ( اِخ ) او راست : کشف القناع عن مسألةالسماع. السراج الوهاج. ردالنصاری. ( کشف الظنون ).

طرسوسی. [ طَ رَ / طَ ] ( اِخ ) ابراهیم بن عمادالدین حنفی. بسال 1345 م. در دمشق سمت قضاء حنفی را داشته است و در حدود 1356 م. درگذشته. او راست : انفعالوسائل الی تحریرالمسائل در فروع که نسخه خطی آن در استنبول موجود است. ( اعلام المنجد ).

طرسوسی. [ طَ رَ / طَ ] ( اِخ ) محمدبن احمدبن محمد الطرسوسی. او راست : تقریرات علی کتاب المراءة در اصول فقه حنفی که در آستانه ( اسلامبول ) بسال 1304 هَ. ق. به چاپ رسیده است. دیگر حاشیه ای که بنام حاشیه ٔطرسوسی معروف است. این حاشیه را بر کتاب مرقاةالوصول ملا خسرو نوشته ، و آن نیز بسال 1309 هَ. ق. در آستانه طبع شده است. ( معجم المطبوعات ج 2 ستون 1238 ).

طرسوسی . [ طَ رَ / طَ ] (اِخ ) ابراهیم بن عمادالدین حنفی . بسال 1345 م . در دمشق سمت قضاء حنفی را داشته است و در حدود 1356 م . درگذشته . او راست : انفعالوسائل الی تحریرالمسائل در فروع که نسخه ٔ خطی آن در استنبول موجود است . (اعلام المنجد).


طرسوسی . [ طَ رَ / طَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمد الطرسوسی . او راست : تقریرات علی کتاب المراءة در اصول فقه حنفی که در آستانه (اسلامبول ) بسال 1304 هَ . ق . به چاپ رسیده است . دیگر حاشیه ای که بنام حاشیه ٔطرسوسی معروف است . این حاشیه را بر کتاب مرقاةالوصول ملا خسرو نوشته ، و آن نیز بسال 1309 هَ . ق . در آستانه طبع شده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1238).


طرسوسی . [ طَ رَ / طَ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر طرسوس است که از شهرهای مرزی شام است . (سمعانی ).


فرهنگ عمید

از مردم طرسوس.

دانشنامه عمومی

ابوطاهر طرسوسی نویسنده ایرانی از قرن ششم هجری است.
ابوطاهر بن حسن بن علی بن موسی طرسوسی. از زندگی او اطلاعات دقیقی در دست نیست و حتی عصرش و محل تولد و اقامتش روشن نیست.
سعید نفیسی در کتاب تاریخ نظم و نثر در ایران ابتدا او را طرسوسی و ظاهراً از نویسندگان خاک عثمانی در قرن نهم شمرده؛ بعداً این نتیجه را گرفته که او طوسی بوده و او را به غلط طرطوسی نوشته اند و در نیمهٔ دوم قرن پنجم می زیسته است.
چهار کتاب داستان به نثر از ابوطاهر طرسوسی در دست است: داراب نامه، اسکندرنامه، قهرمان نامه، قران حبشی. از این چهار کتاب تنها داراب نامه و قِران حبشی چاپ شده است .
محمدامین ریاحی می نویسد: «من به دلیل زبان داراب نامه آن را از اواخر قرن ششم می دانم. از طرف دیگر وجود محیط ایرانی اندیشی درسراسر داستان و آمیختگی آن با فرهنگ یونانی می رساند که مؤلف باید در دورهٔ قدرت پادشاهان سلجوقی روم و در نواحی زیر تسلط آنان زیسته باشد. اما این هم معلوم نیست که اگر مؤلف اهل طرسوس بوده، کتاب خود را در دیار روم نوشته یا این که او یا پدرانش در دست به دست گشتن های طرسوس، به ایران بازآمده اند، و کتاب در نقطه ای از ایران نوشته شده است. این تردیدها شاید وقتی تا اندازه ای رفع شود که سه کتاب دیگر مؤلف هم انتشار یابد و با بررسی مجموع آثار او بتوان نتیجه های بهتری گرفت.»

پیشنهاد کاربران

طرسوس: اسم شهری در کاپادوکیه ی ترکیه.
طرسوسی: اهل طرسوس.

شائول طرسوسی، در سال دهم میلادی متولد شده، حرفه ی او دوختن خیمه و چادر بود. او طبق آموزه های تلمود یهودی شده بود و با پیروان عیسی مخالف بود و بسیاری از آنان را کشته بود. در میانسالی به گفته ی خودش با دیدن رویای عیسی مسیح ، از پیروان او شده و از آن پس نام پولس را اتخاذ کرد. او همان پولس مقدس است، که بخش عمده ای عهد جدید اختصاص دارد به نامه های پولس و کتاب اعمال رسولان که نوشته ی اوست.

به پیروان او که مسلکشان شبیه �شرع� در مسیحیت بوده است، "ترسایان" میگفتند؛ که مفردش "ترسا" است. یعنیتریل
در اسم های زنان اروپایی به صورت تِـرِزا نمود پیدا کرده است، مثلاً �ماریا - ترزا کادیلاک� ( زنی اهل کانادا که شوهرش حاکم بخش هایی از آمریکا بود و شهر دیترویت ایالت میشیگان را او تأسیس کرده است. )
این اسم معادل با اسم {{قتلغ ترکان خاتون}} حاکم قراختائی کرمان است. پس:
قتلغ ≈ کاتولیک،
ترکان ≈ ترسایان،
قراختائیان ≈ کریستیان


کلمات دیگر: