کلمه جو
صفحه اصلی

عرایض

فرهنگ فارسی

جمع عریضه
۱ - ( صفت ) مونث عریض . ۲ - نامه ای که کوچکتر به بزرگتر نویسد . ۳ - در خواست نامه عرض حال جمع عرایض عریضیجات.
دهی است از دهستان خین بخش مرکزی شهرستان خرمشهر واقع در دشت گرمسیر و مرطوب است

۱ - ( صفت ) مونث عریض . ۲ - نامه ای که کوچکتر به بزرگتر نویسد . ۳ - در خواست نامه عرض حال جمع عرایض عریضیجات.

فرهنگ معین

(عَ یِ ) [ ع . عرائض ] (اِ. ) جِ عریضه .

لغت نامه دهخدا

عرایض . [ ع َ ی ِ ] (ع اِ) عَرائِض . ج ِ عریضة. رجوع به عریضة شود.


عرایض . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خین بخش مرکزی شهرستان خرمشهر، واقع در دشت . گرمسیر و مرطوب است . 500 تن سکنه دارد. آب آن از شطالعرب تأمین میشود. محصولات آن خرما است . شغل اهالی زراعت است . صنایع دستی آنها حصیربافی است . ساکنین از طایفه ٔ عرایضی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


عرایض. [ ع َ ی ِ ] ( ع اِ ) عَرائِض. ج ِ عریضة. رجوع به عریضة شود.

عرایض. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خین بخش مرکزی شهرستان خرمشهر، واقع در دشت. گرمسیر و مرطوب است. 500 تن سکنه دارد. آب آن از شطالعرب تأمین میشود. محصولات آن خرما است. شغل اهالی زراعت است. صنایع دستی آنها حصیربافی است. ساکنین از طایفه عرایضی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

عرائض. [ ع َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ عریضة. رجوع به عریضة شود.

فرهنگ عمید

عریضه#NAME?


= عریضه

پیشنهاد کاربران

نقل شده

گفتار


کلمات دیگر: