کلمه جو
صفحه اصلی

ال برمک

فرهنگ فارسی

( آل برمک ) یا برامکه خانواده جلیل و کریم ایرانی

لغت نامه دهخدا

( آل برمک ) آل برمک. [ ل ِ ب َ م َ ] ( اِخ ) برامکه. خانواده جلیل و کریم ایرانی که در آغازعصر عباسی متصدی کارهای مهم دولت شده و درجات و منصبهای عالی از امارت و وزارت یافته اند. نسبت این خانواده به برمک نام است که گویند در بلخ میزیسته و ریاست بتکده نوبهار و حکومت بلخ داشته و در اواخر عصر اموی اسلام آورده است ، و برخی گفته اند که برمک لقب کلیه ٔرؤسای بتکده نوبهار بوده و آخرین برمک که خاندان برامکه بدو منسوب است نامش جعفر بوده است. مشاهیر این خانواده خالدبن برمک ( 163 یا 166 هَ.ق. ) و پسرش یحیی بن خالد ( متوفی 190 ) و دو پسر یحیی ، فضل متولد 147 و متوفی 193 و جعفر متولد 149 و متوفی 187 که همگی بجود و کرم و علم و ادب و انواع مکارم و فضائل اخلاق معروف و موصوف بوده اند. خالد از امرای سپاه ابومسلم خراسانی بود که پس از زوال ملک بنی امیه بخدمت ابوالعباس سفاح پیوست و سمت وزارت یافت. یحیی بن خالد که مربی و حامی هارون الرشید بود در زمان هارون قدرت و نفوذی عظیم داشت و استقرار و عظمت دولت عباسی در آغاز امر نتیجه حسن تدبیر و لطف سیاست وی و دو پسرش فضل و جعفر بوده است. هارون الرشید بر شوکت و عظمت این خانواده رشک برد و در سال 187 بشرحی که مشهور است آن خانواده نبیل را قلع و قمع کرد. و ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن جوزی متوفی 597 هَ.ق. را در شرح حال این خاندان تاریخی مستقل بوده است به نام اخبارالبرامکه.

دانشنامه آزاد فارسی

آل برمک. رجوع شود به:برمکیان


کلمات دیگر: