جمع عاصی عصات
عصاه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عصاة. [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاصی . (منتهی الارب )(اقرب الموارد). عُصات . رجوع به عاصی و عصات شود.
عصاة. [ ع َ ] (ع اِ) «عصا» است در لهجه ٔ عراقی . و فراء گوید آن اولین لحنی است که در عراق شنیده شد،چه آنان میگفتند «هذه عصاتی ». (از اقرب الموارد).
دانشنامه اسلامی
کلمات دیگر: