کلمه جو
صفحه اصلی

فقراء

لغت نامه دهخدا

فقراء. [ ف ُ ق َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ فقیر. ( منتهی الارب ) ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). کسانی که حرفه ای ندارند یا صاحبان حرفه که حرفه آنها زندگیشان را کفایت نکند. ( از اقرب الموارد ) : لیطلق علی الفقراء و المساکین. ( تاریخ بیهقی ). کهف الفقراء ملاذ الغرباء. ( گلستان ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی فُقَرَاءِ: فقیران - تهیدستان- نیازمندان - محتاجان
ریشه کلمه:
فقر (۱۴ بار)


کلمات دیگر: