کلمه جو
صفحه اصلی

اغبی

فرهنگ فارسی

بهم پیچیده . شاخ بهم پیچیده

لغت نامه دهخدا

اغبی.[ اَ با ] ( ع ص ) بهم پیچیده. یقال : غصن اغبی ؛ شاخ بهم پیچیده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ): غصن اغبی ؛ شاخ انبوه بهم پیچیده. ج ، غُبی. ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: