( آهن تن ) ( صفت ) آنکه تن آهنین دارد.
اهن تن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( آهن تن ) آهن تن. [ هََ ت َ ] ( ص مرکب ) که تن از آهن دارد :
خزروان بدو گفت کاین یک تن است
نه آهن تن است و نه آهرمن است.
خزروان بدو گفت کاین یک تن است
نه آهن تن است و نه آهرمن است.
فردوسی.
کلمات دیگر: