( اسم ) سرخورده لیز خورده سریده .
لغزیده
فرهنگ فارسی
مربوط به فرایند لغزش
لغت نامه دهخدا
لغزیده. [ ل َ دَ / دِ ] ( ن مف ) نعت مفعولی از لغزیدن. لخشیده : رَمیَّةٌ شاطفة؛ رمیه که از کشتنگاه لغزیده و جنبیده باشد. ( منتهی الارب ).
فرهنگستان زبان و ادب
{jittered} [مهندسی مخابرات] مربوط به فرایند لغزش
کلمات دیگر: