مترادف متراکم : انباشته، انبوه، پرپشت، غلیظ، فراوان، فشرده، متکاثف
متضاد متراکم : کم پشت
برابر پارسی : انباشته، انبوه، چگال، درهم فشرده، فشرده
accumulative, compact, dense, gross, serried
heaped up, condensed
انباشته، انبوه، پرپشت، غلیظ، فراوان، فشرده، متکاثف ≠ کمپشت
ویژگی جسمی که حجم آن براثر فشار کاهش یافته باشد
انبوه، چگال، فشرده