کلمه جو
صفحه اصلی

ارمیچر


برابر پارسی : ( آرمیچر ) سیم آسه

فارسی به انگلیسی

armature, rotor

مترادف و متضاد

armature (اسم)
میله فلزی، جوشن، زره، ارمیچر، القاگیر، پوشش

فرهنگ فارسی

( آرمیچر ) ( اسم ) ۱ - محور سیم پیچی شده ای که در داخل استوان. استارتقرار دارد و در ابتدای حرکت و با گردش خود موتور رابگردش در میاورد . ۲ - محورسیم پیچی شده ای که در داخل دینام قراردارد و با گردش موتور باتری را ( شارژ ) میکند.
ارمیچر، محوری که باگردش آن موتوربحرکت درمی آید، محورسیم پیچی شده که داخل استوانه استارت جادارد
آرمیچر

فرهنگ معین

( آرمیچر ) (چِ ) [ انگ . ] ( اِ. ) محور سیم پیچ شده ای که در داخل استوانة استارت و یا دینام قرار دارد.

فرهنگ عمید

( آرمیچر ) محور سیم پیچی شده داخل استوانۀ استارت که در اثر ایجاد نیروی محرک الکتریکی با گردش آن موتور به حرکت درمی آید.

دانشنامه عمومی

آرمیچر. آرمِیچر (به انگلیسی: Armature) بخشی از موتور الکتریکی است که به آن ولتاژ ورودی اعمال می شود، یا بخشی از ژنراتور است که در آن ولتاژ تولید می شود. با توجه به طراحی ماشین، هر کدام از بخش های چرخان (روتور) یا ایستان (استاتور) می توانند به عنوان آرمیچر باشند.
الماسی، شهرام: نقد و معرفی: اصول الکتریسیته و تعمیرات برق اتومبیل. در: «کتاب ماه علوم و فنون». اردیبهشت ۱۳۸۰ - شماره ۳۷. (از صفحه ۲۰ تا ۲۳).
در حالت ژنراتوری، هر چه تعداد حلقه های سیم پیچ آرمیچر بیشتر باشد و نیز هر چه خطوط قوای مغناطیسی آهنربای آن قوی تر باشد، یا هر چه سرعت گردش آرمیچر زیادتر باشد در نتیجه ولتاژ دو سر آرمیچر بیشتر خواهد شد.
سه عیب عمده در آرمیچرها اتصال کوتاه، اتصال سیم پیچ آرمیچر به بدنه و بازبودن مدار آرمیچر (قطع بودن سیم ها) است.
سیم پیچی آرمیچر مبتنی بر اصول فنی خاصی است که بسته به نیاز، کلاف ها می توانند بطور سری یا موازی یا ترکیبی از این دو به همدیگر وصل می شوند. در صورتی که کلاف ها با هم سری شوند نیروی محرک مغناطیسی کلاف ها با هم جمع می شوند و ولتاژ دهی آرمیچر افزایش می یابد. (سیم پیچی موجی)

دانشنامه آزاد فارسی

آرمیچر. آرْمیچِر (armature)
در موتور یا مولّد برق ، سیم پیچ حامل جریان برقی که در میدان مغناطیسیمی چرخد. در ماشین های جریان متناوب، گاهی آرمیچر ثابت است . هستۀ مغناطیس دایم یا الکترومغناطیس، و هستۀ آهنی سولنوئید را نیز آرمیچر می نامند، به ویژه اگر سولنوئید به صورت کلید عمل کند.


کلمات دیگر: