کلمه جو
صفحه اصلی

نم کرده


مترادف نم کرده : رفیقه، مترس، معشوقه، نشمه

فارسی به انگلیسی

moistened, prepared beforehand

فرهنگ فارسی

۱- رطوبت رسانیده اندکی آب زده . ۲- رفیقه معشوقه .یانم کردهای ( زیرسر ) گذاشتن . رفیقهای را آماده داشتن : چرا نمیگویی نم کردهای زیر سر داری اگر زبان ما تا بحال بسته بود چشمهامان باز بود.

فرهنگ معین

(نَ. کَ دِ ) (ص مف . ) ۱ - رطوبت کشیده ، اندکی آب زده . ۲ - (کن . ) (عا. ) رفیقه ، معشوقه .

لغت نامه دهخدا

نم کرده. [ ن َ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مرطوب. آب زده. || در تداول ، کنایه از مجهز و آماده و منتظر. گویند: همیشه چند نفر نم کرده دارد؛ همیشه چند تن در انتظار و به فرمان اویند.


کلمات دیگر: