مترادف ارضا : اقناع، ترضیه، خشنود، خشنودی، راضی، قانع برابر پارسی : خشنودکردن، خشنوتن، خشنود شدن
فارسی به انگلیسی
gratification, indulgence, satisfaction
مترادف و متضاد
اقناع، ترضیه، خشنود، خشنودی، راضی، قانع
فرهنگ فارسی
( مصدر ) خشنود کردن راضی گردانیدن ترضیه دادن چیزی به کسی برای خشنود کردن او اقناع .
فرهنگ عمید
۱. راضی کردن، خشنود کردن. ۲. برآورده کردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی مُعْتَبِینَ: آنانکه عذر خواهیشان پذیرفته شده - راضی کنندگان (کلمه معتبین جمع اسم فاعل ازاعتاب است به معنای ارضا (راضی کردن)است ، و اصل اعتاب به این معنا بوده که پوستی را که درست دباغی نشده ، دو باره دباغی کنند ، تا اصلاح شود ، سپس این کلمه را بطور استعاره در هر ع... ریشه کلمه: ارض (۴۶۱ بار)