مترادف تصنیف کردن : سرودن، ترانه سرایی کردن، نوشتن، تالیف کردن، به رشته تحریر درآوردن کتاب، رساله
تصنیف کردن
مترادف تصنیف کردن : سرودن، ترانه سرایی کردن، نوشتن، تالیف کردن، به رشته تحریر درآوردن کتاب، رساله
فارسی به انگلیسی
to compose or write
author, compose, write
فارسی به عربی
اعدد , صنع
مترادف و متضاد
انجام دادن، درست کردن، ایجاد کردن، بوجود اوردن، ساختن، باعی شدن، تصنیف کردن، تاسیس کردن، وادار یا مجبور کردن، گاییدن
درست کردن، ساختن، سرودن، تصنیف کردن
درست کردن، نوشتن، تصنیف کردن، انشاء کردن
سرودن، ترانهسرایی کردن
نوشتن، تالیف کردن، به رشته تحریر درآوردن (کتاب، رساله)
۱. سرودن، ترانهسرایی کردن
۲. نوشتن، تالیف کردن، به رشته تحریر درآوردن (کتاب، رساله)
فرهنگ فارسی
نوشتن کتابی را
لغت نامه دهخدا
تصنیف کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نوشتن کتابی را : کتاب گلستانی تصنیف توانم کرد. ( گلستان ). و رجوع به تصنیف شود.
کلمات دیگر: