کلمه جو
صفحه اصلی

خوانین


مترادف خوانین : خان ها

متضاد خوانین : رعایا

برابر پارسی : خانها

فارسی به انگلیسی

the tribal chiefs, the nobility

مترادف و متضاد

خان‌ها ≠ رعایا


فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع خان خانان پادشاهان امیران .
از غور است و اندر وی مقدار سه هزار مرد است .

لغت نامه دهخدا

خوانین . [ خ َ ] (اِخ ) ناحیتی از غور است و اندر وی مقدار سه هزار مرد است . (حدود العالم ).


خوانین. [ خ َ ] ( ع اِ ) ج ِ خان ، لغت ترکی است و در اصل لقب پادشاهان ترکستانست والحال در لقب امراء مستعمل شده و فارسیان عربی دان این لفظ را بطور عربی جمع کرده اند. ( آنندراج ). ج ِ خان ، و خان صورتی از خاقان است. ( یادداشت بخط مؤلف ).

خوانین. [ خ َ ] ( اِخ ) ناحیتی از غور است و اندر وی مقدار سه هزار مرد است. ( حدود العالم ).

خوانین . [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خان ، لغت ترکی است و در اصل لقب پادشاهان ترکستانست والحال در لقب امراء مستعمل شده و فارسیان عربی دان این لفظ را بطور عربی جمع کرده اند. (آنندراج ). ج ِ خان ، و خان صورتی از خاقان است . (یادداشت بخط مؤلف ).


فرهنگ عمید

= خان٢

خان٢#NAME?



کلمات دیگر: