کلمه جو
صفحه اصلی

تصمیم گرفتن


مترادف تصمیم گرفتن : اراده کردن، عزم کردن، قصد کردن، نیت کردن، مصمم شدن

برابر پارسی : برآن شدن

فارسی به انگلیسی

decide, determine, conclude, resolve, predetermine, will

فارسی به عربی

قرر

مترادف و متضاد

مصمم شدن


۱. اراده کردن، عزم کردن
۲. قصد کردن، نیت کردن
۳. مصمم شدن


determine (فعل)
معین کردن، تعیین کردن، معلوم کردن، محدود کردن، مشخص کردن، تصمیم گرفتن، حکم دادن

resolve (فعل)
مقرر داشتن، رفع کردن، تصمیم گرفتن، عزیمت کردن، رای دادن

decide (فعل)
حل کردن، قصد کردن، تصمیم گرفتن، فیصل دادن، فیصله کردن، مصمم شدن

اراده کردن، عزم کردن


قصد کردن، نیت کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) آهنگ انجام دادن کاری کردن اراد. کاری کردن .

لغت نامه دهخدا

تصمیم گرفتن. [ ت َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) اتخاذ تصمیم.اراده کردن. قصد نمودن : مگر تصمیم نگرفته اند که نژاد بشر نابود شود؟ ( سایه روشن هدایت ص 19 ).

فرهنگ فارسی ساره

برآن شدن


پیشنهاد کاربران

اراده

چنین تصمیم گرفته شده بود که . . . . . . . . . . . . . .

خواستار شدن . برگزیدن


کلمات دیگر: