برابر پارسی : همسان ها، همتاها، همانندها، مانندها
نظایر
برابر پارسی : همسان ها، همتاها، همانندها، مانندها
فارسی به انگلیسی
similar cases
فرهنگ فارسی
جمع نظیره
(صفت ) جمع نظیره مانندها مانندگان : و نظایر این ماثر از سعادت بندگان آستان سلطنت آشیان بدیع نیست . توضیح در فارسی جمع نظیر هم آید .
(صفت ) جمع نظیره مانندها مانندگان : و نظایر این ماثر از سعادت بندگان آستان سلطنت آشیان بدیع نیست . توضیح در فارسی جمع نظیر هم آید .
(صفت ) جمع نظیره مانندها مانندگان : و نظایر این ماثر از سعادت بندگان آستان سلطنت آشیان بدیع نیست . توضیح در فارسی جمع نظیر هم آید .
فرهنگ معین
(نَ یِ ) [ ع . نظائر ] (اِ. ) جِ نظیره ، مثل ها، مانندها.
لغت نامه دهخدا
نظایر. [ ن َ ی ِ ] ( ع اِ ) ج ِ نظیرة، به معنی مثل و مانند و نظیر : هرگاه که دو دوست به مداخلت شریری مبتلا گردند هر آینه میان ایشان جدائی افتد و از نظایر و اخوات آن حکایت شیر است و گاو. ( کلیله و دمنه ). رجوع به نظائر شود. || افاضل. اماثل. اخیار. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نظائر شود.
نظائر. [ ن َ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ نظیرة به معنی مثل و مانند. رجوع به نظیرة شود :
گر نظائر گویم اینجا و مثال
فهم را ترسم که آرد اختلال.
گر نظائر گویم اینجا و مثال
فهم را ترسم که آرد اختلال.
مولوی.
|| ج ِ نَظور است. رجوع به نظور شود. || افاضل. اماثل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( متن اللغة ). || گویند:عددت ابلهم نظائر؛ یعنی دو دو شمردم شتران ایشان را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).فرهنگ عمید
= نظیره
نظیره#NAME?
دانشنامه عمومی
نظائر (روستا). نظائر (در عربی: النَظائر )نام روستایی است در دهستان الُمحابشة از توابع استان حَجّه در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۹۰ ) نفر (۹ خانوار) می باشد.
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۹۰ ) نفر (۹ خانوار) می باشد.
wiki: نظائر (روستا)
پیشنهاد کاربران
امثال. . . . . مانند. . .
کلمات دیگر: