کلمه جو
صفحه اصلی

سرمنزل


مترادف سرمنزل : منزلگاه، مقصد، منزل، اقامتگاه، مقام، استراحتگاه، مرحله

فارسی به انگلیسی

hall, home


(last) halting place, destination, goal

مترادف و متضاد

منزل، اقامتگاه، مقام


منزلگاه، مقصد


استراحتگاه


مرحله


۱. منزلگاه، مقصد
۲. منزل، اقامتگاه، مقام
۳. استراحتگاه
۴. مرحله


فرهنگ فارسی

جای فرود آمدن مسافریاکاروان درمیان راه، منزل
منزل مسکن مقام . یا سر منزل فنا . دنیا جهان .

فرهنگ معین

( ~ . مَ زِ ) (اِمر. ) [ فا - ع . ] جای فرود آمدن مسافر یا کاروان در میان راه ، منزل ، مسکن .

لغت نامه دهخدا

سرمنزل. [ س َ م َ زِ ] ( اِ مرکب ) منزل. مسکن. مقام. ( فرهنگ فارسی معین ). مزیدعلیه منزل بمعنی جای فرودآمدن :
طاقتی کو که به سرمنزل جانان برسم
ناتوان مورم و خود کی به سلیمان برسم.
خاقانی.
سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
ای ساربان فروکش کین ره کران ندارد.
حافظ.
گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز منش.
حافظ.
من به سرمنزل عنقا نه بخود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم.
حافظ.
- سرمنزل فنا ؛ کنایه از دنیا. جهان. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. جای فرود آمدن مسافر یا کاروان در میان راه.
۲. منزل، مسکن.
۳. مقصد.

پیشنهاد کاربران

هدف

هدف ، منزلگاه، مقصد، منزل، اقامتگاه، مقام، استراحتگاه، مرحله


کلمات دیگر: