کلمه جو
صفحه اصلی

تعرض کردن


مترادف تعرض کردن : اعتراض کردن، متعرض شدن، پرخاش کردن، عتاب کردن، تجاوز کردن، دست اندازی کردن

فارسی به انگلیسی

to make an attack, to molest, to object

مترادف و متضاد

۱. اعتراض کردن، متعرض شدن
۲. پرخاش کردن، عتاب کردن
۳. تجاوز کردن، دستاندازی کردن


attack (فعل)
حمله کردن، حمله کردن بر، مبادرت کردن به، تاخت کردن، مورد حمله قرار دادن، تعرض کردن

harass (فعل)
اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن، تعرض کردن، خسته کردن، حملات پی در پی کردن

remonstrate (فعل)
تعرض کردن، با تعرض و نکوهش گفتن

اعتراض کردن، متعرض شدن


پرخاش کردن، عتاب کردن


تجاوز کردن، دست‌اندازی کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بکار پرداختن.۲ - دست درازی کردن . ۳ - پرخاش کردن عتاب کردن . ۴ - روی برگردایندن از .

لغت نامه دهخدا

تعرض کردن. [ ت َ ع َرْ رُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مخالفت و ممانعت نمودن و بازداشتن و دست درازی کردن. ( ناظم الاطباء ). آسیب رسانیدن. آزار دادن. گزند رسانیدن : آواز دادم قوم خویش... ایشان را گفتم گواه باشید که من پیغام امیرالمؤمنین معتصم میگذارم ، بر این امیر بوالحسن افشین که میگوید بودلف قاسم را مکش و تعرض مکن و بخانه بازفرست که اگر وی را بکشی ترا بدل وی بکشند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 173 ). || نشان کردن در حساب ، در جایی که احتمال سهو و خطا باشد. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تعرض شود.

پیشنهاد کاربران

تعرض رساندن

دست تعرض به . . . . . . . . . . گشودن

اعتراض


کلمات دیگر: