کلمه جو
صفحه اصلی

نقیصه


مترادف نقیصه : کاستی، کمی، علت، عیب، نقص، نقصان

برابر پارسی : کاستی

فارسی به انگلیسی

defect or deficiency, lacuna, flaw

defect or deficiency, lacuna


flaw


مترادف و متضاد

کاستی، کمی


علت، عیب، نقص، نقصان


۱. کاستی، کمی
۲. علت، عیب، نقص، نقصان


فرهنگ فارسی

عیب، خصلت بد، خوی وعادت زشت، نقائص جمع
( اسم ) نقص عیب خوی بد جمع : نقائص ( نقایص ) .
سخن چینی . سخن چینی در میان مردم . وقیعه .

فرهنگ معین

(نَ ص ) [ ع . نقیصة ] (اِ. ) عیب ، کاستی . ج . نقایص .

لغت نامه دهخدا

( نقیصة ) نقیصة. [ ن َ ص َ ] ( ع اِ ) سخن چینی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سخن چینی در میان مردم. ( ناظم الاطباء ). وقیعة. ( از اقرب الموارد ). || عیب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || خوی زشت یا سست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خصلت بد و سست و زشت خوئی. ( ناظم الاطباء ). خصلة دنیئة و ضعیفة. ( از اقرب الموارد ). خصلتی پست در آدمی. ( یادداشت مؤلف ). ج ، نقائص.
نقیصه. [ ن َ ص َ / ص ِ ] ( از ع ، اِ ) نقیصة. عیب. منقصت. آهو. کم بود. کماسی. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نقیصة شود. || بهتان. ( ناظم الاطباء ).
- نقیصه گفتن ؛ بهتان گفتن. ( ناظم الاطباء ).

نقیصه . [ ن َ ص َ / ص ِ ] (از ع ، اِ) نقیصة. عیب . منقصت . آهو. کم بود. کماسی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نقیصة شود. || بهتان . (ناظم الاطباء).
- نقیصه گفتن ؛ بهتان گفتن . (ناظم الاطباء).


نقیصة. [ ن َ ص َ ] (ع اِ) سخن چینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخن چینی در میان مردم . (ناظم الاطباء). وقیعة. (از اقرب الموارد). || عیب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || خوی زشت یا سست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خصلت بد و سست و زشت خوئی . (ناظم الاطباء). خصلة دنیئة و ضعیفة. (از اقرب الموارد). خصلتی پست در آدمی . (یادداشت مؤلف ). ج ، نقائص .


فرهنگ عمید

خوی و عادت زشت، خصلت بد، عیب.

فرهنگ فارسی ساره

کاست


جدول کلمات

عیب

پیشنهاد کاربران

نقص، عیب، نقصان ، کاستی


کلمات دیگر: