برابر پارسی : واژگونه ی، ناساز، وارونه | به وارون
برخلاف
برابر پارسی : واژگونه ی، ناساز، وارونه | به وارون
فارسی به انگلیسی
contrary to, unlike
against, contrarily, contrariwise, contrary, counter, despite
فارسی به عربی
علی خلاف , مع
مترادف و متضاد
از وسط، از این سو بان سو، از طرفی بطرف دیگر، برخلاف
برخلاف، برعکس
با، پیش، بطرف، برخلاف، بوسیله، بعوض، در جهت، در ازاء
لغت نامه دهخدا
برخلاف. [ ب َ خ ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بر + خلاف ) برعکس و برضد. ( آنندراج ). برعکس و برضد و بطور خلاف. ( ناظم الاطباء ). مخالف چیزی :
یک نفس آن تیغ برآر از غلاف
چند غلافش کنی ای برخلاف.
یک نفس آن تیغ برآر از غلاف
چند غلافش کنی ای برخلاف.
نظامی.
فرهنگ فارسی ساره
به وارون
پیشنهاد کاربران
علی رغم
واژگونه ی، ناساز، وارونه
مغایر
ناساز با
ناساز با ( برخلاف ) آنچه این سراینده، درباره ی پشتیبانیِ نکردن �جامعه جهانی� . . . که وی از آن ها برای کاری انجام نداده، سپاسگزاری نموده . . .
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۲۲ مهر ماه ۱۳۹۸
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/10/blog - post_92. html
همچنینک
ناساز با ( برخلاف ) برابرهای یاد شده در بالا، واژه ی از ریشه عربی �معدن� به آرش �کانسار� واز آن نادرست تر �کان� نیست . . .
برگرفته از �پیشنهاد کاربران� به آرش واژه ی �معدن� در همین واژه نامه
ناساز با ( برخلاف ) آنچه این سراینده، درباره ی پشتیبانیِ نکردن �جامعه جهانی� . . . که وی از آن ها برای کاری انجام نداده، سپاسگزاری نموده . . .
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۲۲ مهر ماه ۱۳۹۸
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/10/blog - post_92. html
همچنینک
ناساز با ( برخلاف ) برابرهای یاد شده در بالا، واژه ی از ریشه عربی �معدن� به آرش �کانسار� واز آن نادرست تر �کان� نیست . . .
برگرفته از �پیشنهاد کاربران� به آرش واژه ی �معدن� در همین واژه نامه
کلمات دیگر: