مترادف سفسطه کردن : مغلطه کردن، سفسطه بافتن، مغالطه کردن، استدلال باطل کردن، انکار بدیهیات کردن
سفسطه کردن
مترادف سفسطه کردن : مغلطه کردن، سفسطه بافتن، مغالطه کردن، استدلال باطل کردن، انکار بدیهیات کردن
مترادف و متضاد
مغلطه کردن، سفسطه بافتن، مغالطه کردن، استدلالباطل کردن، انکار بدیهیات کردن
سفسطه کردن
سفسطه کردن، خبره و پیشرفته کردن، رنگ و آب فریبنده زدن به، از اصالت و سادگی انداختن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) مغاطله کردن سفسطه آوردن .
پیشنهاد کاربران
گفتن بخشی از حقیقت ان بخش که در بحث به سود است و پنهان کردن یا کمرنگ کردن باقی حقیقت
پوشاندن دروغ با یک دروغ دیگر
مغالطه کردن برای وارونه نشان دادن حقایق
. آوردن استدلال باطل برای به کرسی نشاندن حرفی.
کلمات دیگر: