سِزار (در لاتین: CÆSAR) لقبی برای امپراتوران روم است. این لقب در اصل نام خانوادگی گایوس ژولیوس سزار بود و در حدود ۶۸/۶۹ میلادی معنی این نام عوض شده و تبدیل به یک لقب شاهنشاهی شد. سال ۶۸/۶۹ را اصطلاحاً "سال چهار امپراتور" می نامند.
در فارسی واژه قیصر نیز به همین معنا بکار می رود.
در زمان امپراتوری بیزانس، این لقب به نزدیکان امپراتور هم اطلاق می شد، به عنوان مثال بارداس دایی میخائیل سوم این لقب را گرفته بود.
wiki: فرانسوی محصول ۱۹۳۶ است که توسط مارسل پانیول کارگردانی شده است. این فیلم آخرین قسمت از سه گانه پانیول است که با فیلم ماریوس آغاز شد و با فیلم فانی دنبال شد. برخلاف دو فیلم گذشته، سزار بر اساس نمایشنامه ای از خود پانیول ساخته نشده است بلکه از ابتدا به صورت فیلم نامه بوده است و سپس در سال ۱۹۴۶ توسط خود وی به صورت نمایشنامه نیز نوشته شد.
۲۷ اکتبر ۱۹۳۶ (۱۹۳۶-10-۲۷) (فرانسه)
اونورِه پانیزه در حال مرگ است در حالی که دوستان و خانواده اش بر بالینش هستند. او در برابر دوستانش برای کشیش اعتراف می کند، و از این امر نگران نیست. ولی او نمی تواند که به پسر خود سزاریوت بگوید که پدر حقیقی او ماریوس است که پسر خواندهٔ سزار، پدربزرگ سزاریوت است. پانیزه بر اثر فشار کشیش، این امر را به فانی، مادر پسر، واگذار می کند. پس از مراسم خاکسپاری، فانی موضوع را به سزاریوت می گوید. سزاریوت سپس به دنبال ماریوس به شهر تولُن می رود تا در آنجا بهتر او را بشناسد. او را در آنجا که یک تعمیرگاه دارد و در قالب آن به فعالیت های غیرقانونی از جمله قاچاق مواد مخدر، مشغول است، پیدا می کند. وی خود را به عنوان یک روزنامه نگار که قایقش دچار مشکل شده است جا می زند، زیرا که از برخورد پدر حقیقی با خود هراسان است. سزاریوت با او به ماهیگیری می رود و تلاش می کند که به او نزدیک شود. سزاریوت او را مردی مهربان و خوش قلب می یابد. فانی و سزار که از ملاقات سزاریوت با ماریوس آگاه می شوند به شدت بر می آشفتند. ولی سزاریوت آن ها را در برابر یکدیگر قرار می دهد تا با یکدیگر رودررو پس از ۱۵ سال گفتگو کنند.