کلمه جو
صفحه اصلی

نماد


مترادف نماد : تمثیل، رمز، سمبل، نمودار

فارسی به انگلیسی

allegory, emblem, image, mark, sign, stuff, symbol, badge, ideogram, notation, personification, totem, type, hallmark

allegory, badge, emblem, ideogram, image, mark, notation, personification, sign, stuff, symbol, totem, type


فارسی به عربی

رمز

مترادف و متضاد

symbol (اسم)
اشاره، نشان، علم، رقم، رمز، مظهر، نماد

symbolism (اسم)
نماد، نشان پردازی، نمایش به وسیله علائم، مکتب رمزی

تمثیل، رمز، سمبل، نمودار


فرهنگ فارسی

نمود، نما، نماینده
نمود . یا به معنی فاعل هم آمده است که ظاهر کننده باشد . نماینده و ظاهر کننده .

← رمز 3


فرهنگ معین

(نَ ) (اِ. ) ۱ - نماینده ، سَمبُل . ۲ - مظهر، نشانه . ۳ - علامت .

لغت نامه دهخدا

نماد. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( اِمص ) نمود. ( برهان قاطع )( لغت فرس اسدی ص 114 ) ( اوبهی ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( نف مرخم ) به معنی فاعل هم آمده است که ظاهرکننده باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). نماینده و ظاهرکننده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نمادن شود.

فرهنگ عمید

۱. نشانه یا علامتی با معنای خاص، سمبل.
۲. (ریاضی ) هر نشانه یا حرفی که برای نشان دادن کَمیت، عمل، یا رابطه ای به کار می رود، مانندِ ÷ و ×.

دانشنامه عمومی

«نماد»، «رمز» یا «سمبل» کلمه ای است که معانی مختلفی دارد. نمادها یا رموز (در معنای حقیقی آن) زندگی بشر را آکنده اند، به گونه ای که هیچ بخشی از زندگی انسان خالی از رمز نیست. علیرضا مددیان در مقاله ای تحت عنوان «از رمز حقیقی تا حقیقت رمز» این مسأله را با استناد به نظر حکما و فلاسفهٔ متقدم و متاخر در شرق و غرب به خوبی تبیین کرده است. او همچنین در سخنرانی خویش در انجمن حکمت و فلسفه، تحت عنوان «دریچه گشوده در ساعت یازدهم»، چنین بیان می دارد که در نگاه یک عارف دائوئی و یا یک حکیم مسلمان، جهان، در حقیقت چیزی جز رمزِ عوالم بالاتر وجود نیست. هرچند که این دیدگاه، به نظر می رسد که قابل تاملترین و دقیقترین منظر را در مفهوم پردازی معنای حقیقی رمز یا نماد بیان می دارد، لیکن نظرگاه غالب نیست و با گفتمان های به اصطلاح علمی و تخصصی ای که از نظرگاه عرفیِ علوم آکادمیک به این مفهوم نظر دارند در تعارض است.
^  والتر اودانیک، ولودیمیر. یونگ و سیاست. ترجمهٔ علیرضا طیب. نشر نی. ۱۳۷۹.
در دیدگاه عرفی آکادمیک مورد اشاره، نمادها چیزهایی هستند که در زندگی روزمره به کار می روند و معمولاً به معنای نشانه یا کنش هایی هستند که قرار است بر اساس مجموعهٔ هنجارها یا قراردادهای مشترکی، معنایی را به فردی دیگر انتقال دهد. پس از آن جا که نماد جایگزین چیز دیگری است حامل و ناقل معناست، هرچند که میان نماد و آن چیز پیوندی ضروری وجود ندارد (بنابراین، نماد در رویکرد حکمی نخست، حقیقتی وجودی و غیر قراردادی و در رویکرد دوم، تابع قراردادهای بشری است، همانگونه که پیرس نیز آن را بدین سان در نشانه شناسی خود به کار می برد).
شاید تنها نیرویی که بتوان با اطمینان آن را ویژه انسان دانست توانایی اندیشیدن انتزاعی و نمادپردازی باشد. اندیشه انتزاعی هنگامی شکل می گیرد که به مفاهیم تجریدی (آنچه حس های پنجگانه از درکش ناتوانند) فکر می کنیم. نمادپردازی نیز آنجایی آغاز می شود که انسان برای یک جسم یا مفهوم، نامی (برچسب یا واژه ای) بر می گزیند و یا آن را با شکل، رنگ یا علامتی به تصویر می کشد.بدین ترتیب انسان توانسته با رمزگذاری اندیشه هایش در قالب نمادهای کلامی یا شمایلی راهی برای ماندگار کردن آن ها بیابد. جانوران دیگر همواره ناچار به تکرار آزمون و خطاهای اجدادی برای بقا هستند، اما انسان با ابداع دو دسته رمزگان خاص خودش زبان و الفبا، توانسته دانسته ها و تجربه هایش را به همنوعانش انتقال دهد و برای نسل های آتی به جا نهد. سپس برپایه آن ها رمزگان های پرشمار دیگری همچون هنرها، ادیان، اساطیر، دانش ها و... را بنا کرده تا انسانی گردد که امروز هست. مهم ترین دلیل پیشرفت هایی که انسان را از جانوری آسیب پذیر تا راس هرم غذایی زمین بالا کشانده، همین توان رمزگذاری و رمزگشایی با بهره از نمادها است که به انباشت داده های اطلاعاتی و رشد روزافزون و شتابنده دانایی و توانایی انسان انجامیده است. نمادها در ارتباط میان فرهنگ ها دست به دست می شوند، اما نباید بر این پندار باشیم که در فرایند مهاجرت هر نماد تمام مفاهیم اسطوره ایش نیز منتقل و پذیرفته خواهد شد. برخی از نمادها به هنگام مهاجرت در کنار فرم، انگاره ها و معانی را نیز با خود به همراه می برند. بسیاری از نمادها اما در میهن جدیدشان میان اندیشه های کهن مردمان حل شده و کارکرد و مفهومی تازه می یابند. نمادها گاه مفاهیم متفاوتی را برای بازماندگان فرهنگ های گوناگون بازنمایی می کنند. حتی در درون یک فرهنگ نیز نمادها در گذر از نسلی به نسل دیگر ممکن است معانی تازه ای بیابند . اما هر بازتعریف از یک نماد ابتدا نیاز به پذیرش جمعی دارد. بنابراین معانی نمادین بر پایه قراردادهای اجتماعی در یک فرهنگ درونی می شوند.
نماد کلمه ای است که معنایی فراتر یا غیر از لفظ خود را القا می کند.

دانشنامه آزاد فارسی

نَماد (symbol)
گاو، نماد آیین مهر
گاو، نماد آیین مهر
(یا: نُماد؛ نِماد؛ سَمْبُل) به هر چیز یا عملی اطلاق می شود که علاوه بر معنای ظاهری اش مظهر مفاهیمی فراتر وگسترده تر از خود باشد چنان که گل سرخ نماد زیبایی و لاله نماد شهید است. تفاوت نماد با نشانه (sign) آن است که نشانه به طور قراردادی و بر مفهوم مشخصی دلالت دارد اما نماد معنی وسیع تر و پیچیده تری دارد. نمادهای ادبی را سه گونه دانسته اند: ۱. رمزها و نمادهای شناخته شده مرسوم در ادبیات و فرهنگ هر ملّتی به گونه ای که غالباً آن نماد را برای مفهوم خاصی در نظر می گیرند. مانند لاله، دریا. ۲. نمادهای ابداعی یک شاعر یا نویسنده که در آثار یک شاعر یا نویسنده تکرار می شود. مانند نیلوفر در شعر سهراب سپهری، نی در شعر مولانا، کوزه در اشعار خیام، و... ۳. نمادها و آثاری که برای بیان حالات روحی و تجربیات ذهنی خاصی بیان می شوند و تا حدودی دریافت آن ها نیاز به تعمق و تفسیر بیشتری دارد؛ مانند رمزها و نمادهایی که در ادبیات عرفانی برای توصیف و شرح تجربیات عارفانه در آثار عرفا و نیز نمادهای شاعران سمبولیست دیده می شود. نمادهای دستۀ دوم و تا حدودی هم نوع سوم می توانند بر اثر تقلید و تکرار به نمادهای شناخته شده و مرسوم تبدیل شوند. مکتب نمادگرایی یا سمبولیسم (symbolism) در اواخر قرن ۱۹م در ادبیات فرانسه پدید آمد. از شاعران شاخص این مکتب در فرانسه می توان به شارل بودلر، استفان مالارمه، آرتور رمبو و پل ورلن اشاره کرد. بعدها این سبک به رشته های دیگر هنری در اروپا و امریکا انتقال یافت. در ادبیات کلاسیک فارسی نمونه هایی از نمادگرایی البته نه کاملاً با مختصات سمبولیسم اروپایی، در آثاری چون سیرالعباد الی المعاد سنایی، منطق الطیر عطار، و برخی داستان های شیخ شهاب الدین سهروردی (شیخ اشراق) دیده می شود که البته به تمثیل نیز می گراید. با ظهور نیما یوشیج نوعی سمبولیسم اجتماعی در شعر او و برخی از نوگرایان پیرو او دیده می شود که به عرصۀ داستان نویسی نیز سرایت می کند.

فرهنگستان زبان و ادب

[عمومی، هنرهای تجسمی] ← رمز 3

جدول کلمات

سمبل

پیشنهاد کاربران

symbol

نماد ( Symbol ) : [اصطلاح جامعه شناسی] چیزی است که نماینده چیزی دیگر باشد . چیزی که به عنوان نشانه چیز دیگری یا نماینده آن به کار برده می شود . مانند پرچم که نماد یک ملت است .
منبع https://rasekhoon. net



کلمات دیگر: