مترادف سگ جان : دیرزی، سخت جان، مقاوم
سگ جان
مترادف سگ جان : دیرزی، سخت جان، مقاوم
فارسی به انگلیسی
used to drudgery, plodding, indefatigable
مترادف و متضاد
دیرزی
سختجان، مقاوم
فرهنگ فارسی
تاب آورد سخت جان .
فرهنگ معین
(سَ ) (کن . ) پُرطاقت ، مقاوم .
لغت نامه دهخدا
سگ جان. [ س َ ] ( ص مرکب ) سخت جان. سختی کش. ( برهان ). بی رحم. سخت دل و سختی کش. ( آنندراج ) ( رشیدی ) :
همه سگ جان و چو سگ ناله کنانند بصبح
صبحدم ناله سگ بین که چه پیدا شنوند.
در عشق سردیوان شدی نامت به دیوان تازه کن.
غم معشوق سگ دل هست بر عشاق سگ جانش.
کاین سگ و باز چون شکارگر است.
چو سگ داران دوم خونی و خاکی.
همه سگ جان و چو سگ ناله کنانند بصبح
صبحدم ناله سگ بین که چه پیدا شنوند.
خاقانی.
خاقانیا سگ جان شدی کانده کش جانان شدی در عشق سردیوان شدی نامت به دیوان تازه کن.
خاقانی.
همه کس عاشق دنیا و ما فارغ ز غم ایراغم معشوق سگ دل هست بر عشاق سگ جانش.
خاقانی.
عقل سگ جان هوا گرفت چو بازکاین سگ و باز چون شکارگر است.
خاقانی.
چه سگ جانم که با این دردناکی چو سگ داران دوم خونی و خاکی.
نظامی.
فرهنگ عمید
کسی که در برابر امراض و سختی ها مقاومت بسیار داشته باشد، سخت جان، جان سخت.
گویش مازنی
/sage jaan/ جان سخت – فرد بسیار مقاوم در برابر سختی ها
جان سخت – فرد بسیار مقاوم در برابر سختی ها
کلمات دیگر: