کلمه جو
صفحه اصلی

سقر


مترادف سقر : آتش، جهنم، دوزخ، نار، هاویه

متضاد سقر : بهشت، جنت

فارسی به انگلیسی

hell(-fire)


مترادف و متضاد

آتش، جهنم، دوزخ، نار، هاویه ≠ بهشت، جنت


فرهنگ فارسی

جهنم، دوزخ
( اسم ) دوزخ جهنم .
مرغ شکاری چرغ که مرغ شکاری است یا دوشاب .

فرهنگ معین

(سَ قَ ) [ ع . ] (اِ. ) دوزخ ، جهنم .

لغت نامه دهخدا

سقر. [ س َ ق َ ] (ع اِ) دوزخ . (از غیاث )(دهار) (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ) :
این چه ترفند است ای بت که همی گوید خلق
که سقر باشد فرجام ترا مستقرا.

خسروانی .


آن خط بیاموز تا برآیی
از چاه سقر تا بهشت مأوی .

ناصرخسرو.


وآنکس که بود بی هنر چو هیزم
جز در خورنار سقر نباشد.

ناصرخسرو.


اول جحیم . نام دوم جهنم . نام سیم سقر. (قصص الانبیاء ص 7).
رزمش افروخته تر از سقر است
بزمش آراسته تر از ارم است .

مسعودسعد.


زین پس تو و ترحم روحانیان خلد
خاقانی و عذاب سقر کز تو بازماند.

خاقانی .


چون از لعاب شیر نر دندان گاو است آبخور
تیغش بر اعدا از سقر زندان نو پرداخته .

خاقانی .


هشت جنت گرد آرم در نظر
ورکنم خدمت من از خوف سقر.

(مثنوی ).



سقر. [ س َ ] ( ع اِ ) مرغ شکاری. ( از غیاث ). چرخ که مرغ شکاری است. ( آنندراج ). چرغ. ( منتهی الارب ).
|| دوشاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اسم عربی دوشاب خرما است و در قانون الادب و تحفه حکیم مؤمن به صادآمده. || ( مص ) سوختن آفتاب روی را و گرمی و اذیت آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گرمای آفتاب درکسی اثر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || زن جلبی و قیاده بر حرم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

سقر. [ س َ ق َ ] ( ع اِ ) دوزخ. ( از غیاث )( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( از منتهی الارب ) :
این چه ترفند است ای بت که همی گوید خلق
که سقر باشد فرجام ترا مستقرا.
خسروانی.
آن خط بیاموز تا برآیی
از چاه سقر تا بهشت مأوی.
ناصرخسرو.
وآنکس که بود بی هنر چو هیزم
جز در خورنار سقر نباشد.
ناصرخسرو.
اول جحیم. نام دوم جهنم. نام سیم سقر. ( قصص الانبیاء ص 7 ).
رزمش افروخته تر از سقر است
بزمش آراسته تر از ارم است.
مسعودسعد.
زین پس تو و ترحم روحانیان خلد
خاقانی و عذاب سقر کز تو بازماند.
خاقانی.
چون از لعاب شیر نر دندان گاو است آبخور
تیغش بر اعدا از سقر زندان نو پرداخته.
خاقانی.
هشت جنت گرد آرم در نظر
ورکنم خدمت من از خوف سقر.
( مثنوی ).

سقر. [ س َ ] (ع اِ) مرغ شکاری . (از غیاث ). چرخ که مرغ شکاری است . (آنندراج ). چرغ . (منتهی الارب ).
|| دوشاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسم عربی دوشاب خرما است و در قانون الادب و تحفه ٔ حکیم مؤمن به صادآمده . || (مص ) سوختن آفتاب روی را و گرمی و اذیت آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرمای آفتاب درکسی اثر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || زن جلبی و قیاده ٔ بر حرم . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


فرهنگ عمید

جهنم، دوزخ.

دانشنامه عمومی

سِقَرَ - به معنی قوی،پرزور،محکم


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از نامهای دوزخ، «سَقَر» است.
واژه «سقر» در اصل به معناى سوختن و دگرگون شدن به وسیله آتش است. ابن فارِس مى گوید: السین والقاف والراء أصل یدلّ على إحراق أو تلویح بنار، یقال: سقرتْهُ الشمس، إذا لوّحته.
معجم مقاییس اللغة:ج۳، ص۸۶
در قرآن چهار بار کلمه «سقر» بکار رفته
مدثر/سوره ۷۴،آیه ۲۶
۱. ↑ معجم مقاییس اللغة:ج۳، ص۸۶
...
[ویکی الکتاب] معنی سَقَر: از نامها یا طبقات جهنم (به روایتی طبقه چهارم)
ریشه کلمه:
سقر (۴ بار)

«سَقَر» (بر وزن سفر) در اصل به معنای تغییر رنگ بدن و متأذی شدن از تابش آفتاب و مانند آن است، و از آنجا که جهنم این دگرگونی و آزار را به نحو شدید دارد، یکی از نام های آن «سقر» است، و مراد از «مَسّ»، همان تماس گرفتن و لمس کردن است.
بنابراین، به دوزخیان گفته می شود: بچشید! حرارت سوزانی را که از لمس آتش دوزخ حاصل می شود، بچشید، و نگویید اینها دروغ، خرافه و اسطوره است. بعضی معتقدند: «سَقَر» نام تمام دوزخ نیست، بلکه بخش خاصی از دوزخ است که سوزندگی فوق العاده عجیبی دارد، چنان که در روایتی از «امام صادق»(علیه السلام)نقل شده: «دره ای است به نام «سقر» که جایگاه متکبران است، و هر گاه نفس بکشد دوزخ را می سوزاند»!
و در اصل، از مادّه «سَقْر» (بر وزن فقر) به معنای دگرگون شدن و ذوب شدن بر اثر تابش آفتاب نیز آمده، سپس به عنوان یکی از نام های جهنم انتخاب شده است; و کراراً در آیات قرآن آمده و انتخاب این نام، اشاره به عذاب های هولناک دوزخ است که دامان اهل خود را می گیرد، و نیز آن را نام یکی از طبقات ودرکات هول انگیز دوزخ دانسته اند.
. گویند «سَقَرَتْهُ الشَّمْسُ» یعنی خورشید او را ذئب کرد و رنگش را تغییر داد چنانکه راغب گفته. طبرسی گوید:اصل آن تغییر رنگ است و عدم صرف آن برای تعریف و تأنیث است. ابن اثیر گوید: آن اسم عجمی است و علت عدم صرفش عجمه و تعریف می‏باشد سپس قول مجمع را نقل می‏کند. . گوئی از مسّ عذاب اراده شده که مسّ ان با عذاب یکی است یعنی روزی در آتش بر رو کشیده شوند بچشید عذاب سقر را این کلمه چهار بار در قرآن آمده است و چهارمی در آیه 42 مدثّر است و آن از نامهای جهنّم است و علت این تسمیه ظاهراً آن است که جهنّم می‏سوزاند و رنگ پوست را تغییر می‏دهد. نعوذ باللّه منها.

گویش مازنی

/segher/ عقده شدن چیزی در دل

عقده شدن چیزی در دل


واژه نامه بختیاریکا

( سِقر * ) اتصال
( سِقِر ) متصل؛ چغر؛ سمج؛ مصر


کلمات دیگر: