مترادف سقر : آتش، جهنم، دوزخ، نار، هاویه
متضاد سقر : بهشت، جنت
hell(-fire)
خسروانی .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
مسعودسعد.
خاقانی .
خاقانی .
(مثنوی ).
سقر. [ س َ ] (ع اِ) مرغ شکاری . (از غیاث ). چرخ که مرغ شکاری است . (آنندراج ). چرغ . (منتهی الارب ).
|| دوشاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسم عربی دوشاب خرما است و در قانون الادب و تحفه ٔ حکیم مؤمن به صادآمده . || (مص ) سوختن آفتاب روی را و گرمی و اذیت آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرمای آفتاب درکسی اثر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || زن جلبی و قیاده ٔ بر حرم . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
سِقَرَ - به معنی قوی،پرزور،محکم
عقده شدن چیزی در دل