کلمه جو
صفحه اصلی

اریستوکراسی


برابر پارسی : ( آریستوکراسی ) نژاده خواهی

فرهنگ فارسی

حالت آریستوکرات بودن، طبقه اعیان واشراف، حکومت اشرافی، حکومت طبقه اعیان وصاحبان ثروت
( اسم ) ۱ - فرمانروایی اشرافی حکومت و فرمانروایی اشراف و صاحبان ثروت . ۲ - طبق. اعیان اشراف نجبا .

فرهنگ معین

( آریستوکراسی ) ( ~. ) [ یو . ] ( اِ. ) نژاده سالاری ، حکومت اشراف و اعیان (در فلسفة سیاسی یونان به معنای حکومت کسانی بود که از لحاظ کمال انسانی از دیگران برترند ).

فرهنگ عمید

( آریستوکراسی ) ۱. نظام حکومتی که اشراف در رٲس آن قرار دارند.
۲. اشرافیت.

دانشنامه آزاد فارسی

آریستوکراسی. آریستوکراسی (aristocracy)
(یا: مهان سالاری) در معنای تحت اللفظی حکومت شایسته ترین افراد، و در اصطلاح، حکومت اشراف. در علوم سیاسی غربی، این مفهوم از نظریۀ افلاطون در کتاب جمهوری اخذ و اقتباس شده است. وی در این کتاب نظریه حکومت حکیمان، که قشری آگاه و شایسته برای زمامداری اند، را مطرح کرده و از آریستوکراسی خردمندان دفاع می کند. ارسطو نیز آن را یکی از انواع شش گانۀ اصلی حکومت و یکی از اشکال سه گانه حکومت شایسته (پادشاهی، حکومت اشراف، حکومت مردمی که منافع مشترک دارند) طبقه بندی نموده و آن را مرکب از معدودی افراد می داند که شایستگی زمامداری را دارند. معیار برای شایستگی از یک جامعه به جامعه دیگر فرق می کند. به لحاظ تاریخی، حکومت های اشراف یا مانند اروپای غربی متکی بر دارایی ارضی، یا مانند کارتاژ و ونیز همراه با دارایی پولی، یا مانند برهمن های هند مبتنی بر برتری های مذهبی بوده اند (نوعی تئوکراسی) و به رغم تضادهایی که بر سر امتیازات خود با سلطنت داشته اند عمدتاً در چارچوب نظام پادشاهی رشد کرده و وابسته به سلطنت اند. معیارهای دیگر ممکن است ارث، سن، نژاد، توانمندی نظامی، و امتیازات فرهنگی باشد. بهترین نمونۀ آریستوکراسی جدید که متکی بر دارائی ارضی بود و دولت را در اختیار داشت، در انگلستان بین سال های ۱۶۸۸ تا ۱۸۳۲ است. نیز بازگشت مجدد به آریستوکراسی در فرانسۀ قرن ۱۸ است که به وسیلۀ انقلاب فرانسه برچیده شد و تمام امتیازاتی که بر آن استوار بود ازبین رفت. طی قرن ۱۹ عواملی چون تورم و کاهش بهای تولیدات کشاورزی پایگاه اقتصادی آن ها را متزلزل کرد و به افول آن ها به منزلۀ نیروی سیاسی در سال های پس از ۱۹۱۴ انجامید. فقدان نقش نظامیِ سنتی اشراف، شکوفایی صنعت و کاهش دارایی های متکی بر زمین ازدیگر عواملی بودند که آریستوکراسی را تضعیف و آن را از دور خارج کردند. گرچه امروزه در غرب قدرت سیاسی آریستوکراسیِ سنتی، همه ازبین رفته امّا اقلیت سرمایه دار که قسمت عمده ثروت را در اختیار دارد، در این کشورها حضور دارد و قدرت سیاسی را در مسیری که موافق منافع خود باشد به طور غیر مستقیم هدایت و عملاً زمام حکومت را در دست دارد. از این اقلیت گاهی به عنوان اشراف جدید یاد می شود. نیز ← اشراف

پیشنهاد کاربران

یعنی اقلیت براساس فضیلت و حقیقت عمل کنند و اریستو کراسی حکومت نخبگانی است که از امتیازات طبقاتی برخوردار بوده اند.

آریستوکراسی ( Aristocracy ) : ( حکومت اشرافی ) سیستم و نوعی حکومت که در آن قدرت و نظارت در دست عده کمی از اشراف باشد.

گه خوردی به معنای حکومت دانایان و شایستگانه

این واژه در اصل به معنای اشراف است. با این وجود، برای اشاره یه حکومتی بکار میرود که به دست گروهی اندک که مدعی برخورداری از صلاحیت هستند، اداره می شود. این افراد معمولن از ثروت و نفوذ برخوردارند، صاحب مقامات عالیه هستند و به اصل و نسب خود نیز برای حفظ این امتیازات می بالند.

دیکتاتوری خوبان یا دیکتاتوری صالحان

حکومت دانایان

جفنگ می نویسی
کجای اریستوکراسی حکومت اشراف زادگان هست الاغ


الاغ به معنای حکوت دانایان وشایستگانه


کلمات دیگر: