کلمه جو
صفحه اصلی

تشریک


مترادف تشریک : انباز کردن، شرکت دادن، شریک قرار دادن، شریک کردن

مترادف و متضاد

انباز کردن، شرکت دادن، شریک قرار دادن، شریک کردن


فرهنگ فارسی

شریک کردن، شرکت دادن
( مصدر ) شراک بستن نعلین بستن بند نعلین .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع . ] (مص م . ) شراک بستن نعلین ، بستن بند نعلین .
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) شریک کردن ، شرکت دادن .

( ~. ) [ ع . ] (مص م .) شراک بستن نعلین ، بستن بند نعلین .


(تَ) [ ع . ] (مص م .) شریک کردن ، شرکت دادن .


لغت نامه دهخدا

تشریک. [ ت َ ] ( ع مص ) شراک درنعلین کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). نعلین را شراک کردن. ( زوزنی ). شراک ساختن برای نعلین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شراک بستن نعلین را. ( آنندراج ). بند انداختن کفش را. ( از اقرب الموارد ). || فروختن بعض خریده را به قیمت خریده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || هنباز کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). انباز کردن کسی را. ( آنندراج ). چون بسیاری از کتب لغت این کلمه را به شراک قراردادن یعنی بند کفش انداختن تفسیر کرده و متعرض معنی دیگری برای آن نشده اند از اینجا تصور شده است که استعمال آن در معنی شریک ساختن مانند تشریک مساعی و امثال آن جزو غلطهای مشهور است ولی حقیقت آن است که دربعضی لغتها برای کلمه مزبور این معنی نیز قید شده است چنانکه فیومی در المصباح المنیر گوید: «و شرکت بینهما فی المال تشریکاً». بنابراین امثال تشریک مساعی را نمیتوان جزو غلطهای مشهور شمرد. ( دکتر خیام پور،نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال اول شماره 2 ).

فرهنگ عمید

شریک کردن.
* تشریک مساعی:
۱. همکاری.
۲. همفکری.

شریک کردن.
⟨ تشریک مساعی:
۱. همکاری.
۲. همفکری.


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شریک کردن دیگری در بخشی از کالا به نسبت بهای خریداری شده را اصطلاحا تشریک می گویند
تشریک در لغت به معنای شرکت دادن دیگری در امری است؛
معنای اصطلاحی تشریک
لیکن در اصطلاح، آن است که شخصی، دیگری را در مقداری مشاع از کالا به نسبت بهایی که خریده است شریک گرداند؛ مثلا نصف آن در برابر نصف بهای پرداخت شده برای کالا
چیستی تشریک
آیا تشریک از اقسام بیع است یا عنوانی مستقل؟ برخی آن را از اقسام بیع شمرده اند. بنابراین نظر، بعضی گفته اند: می توان آن را در بیع تولیه گنجانید؛ در نتیجه قسمی مستقل نخواهد بود. برخی دیگر هر دو (قسمی از بیع یا مستقل بودن) را احتمال داده و گفته اند: بنابر بیع بودن، بیع تولیه است.
حکم وضعی و تکلیفی تشریک
...


کلمات دیگر: