کلمه جو
صفحه اصلی

دیواره


مترادف دیواره : جدار، دیوار

فارسی به انگلیسی

dividers, division, parapet, partition, screen, wall, septum, purdah, hedge, paries

parapet, septum, paries


dividers, division, parapet, partition, purdah, screen, wall


فارسی به عربی

تقسیم , حاجز , حافة

مترادف و متضاد

partition (اسم)
جدا کردن، تقسیم، اپارتمان، تیغه، دیواره، حد فاصل، وسیله یا اسباب تفکیک، افراد

parapet (اسم)
نرده، دیواره، جان پناه، محجر

septum (اسم)
تیغه، پره، دیواره، جدار، حفره های بینی

rim (اسم)
لبه، دیواره، قاب عینک

causey (اسم)
دیواره، راه سنگ فرش شده

جدار، دیوار


فرهنگ فارسی

ماننددیوار، هرچیزشبیه به دیوارباشد
( اسم ) آنچه که شبیه به دیوار باشد دیوار مانند .

لغت نامه دهخدا

دیواره. [ دی رَ / رِ ] ( اِ ) کنار برافراشته و بالا آمده از هرچیز. ( ناظم الاطباء ). چیزی چون دیوار. مانند دیوار. شبیه به دیوار. کنار برآمده ظروف و غیره چون دیواره کاسه ، دیواره طشت ، دیواره کشتی ، دیواره چاه ، دیواره کرجی. ( یادداشت مؤلف ).
- دیواره بینی . ( یادداشت مؤلف ). دیواره کوتاه. حجاب بین منخرین. وتره. رجوع به بینی شود.

دیواره. [ دی رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین در یک هزارگزی باختر سرپل ذهاب کنار شوسه قصرشیرین با 105 تن سکنه. آب آن از رودخانه الوند است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

دیواره . [ دی رَ / رِ ] (اِ) کنار برافراشته و بالا آمده ٔ از هرچیز. (ناظم الاطباء). چیزی چون دیوار. مانند دیوار. شبیه به دیوار. کنار برآمده ٔ ظروف و غیره چون دیواره کاسه ، دیواره ٔ طشت ، دیواره ٔ کشتی ، دیواره ٔ چاه ، دیواره ٔ کرجی . (یادداشت مؤلف ).
- دیواره ٔ بینی . (یادداشت مؤلف ). دیواره ٔ کوتاه . حجاب بین منخرین . وتره . رجوع به بینی شود.


دیواره . [ دی رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین در یک هزارگزی باختر سرپل ذهاب کنار شوسه ٔ قصرشیرین با 105 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ الوند است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


فرهنگ عمید

دیوارمانند، مانند دیوار، هرچیزی که شبیه دیوار باشد.

دانشنامه عمومی

دیواره (به انگلیسی: Escarpment) یا تُنده در جغرافیا به پرتگاه ممتد و دیوارمانندی که بر اثر فرسایش یا گسیختگی و شکست یک چینه سنگی پدید آمده باشد دیواره گفته می شود.
Bates, R. L., and J. A. Jackson, eds. 1980. Glossary of Geology, 2d ed. Falls Church, Va
دیواره یک صخره طویل، کمابیش پیوسته یا سراشیب نسبتاً تند است که به یک جهت عمومی رو دارد و پیوستگی زمین را به وسیلهٔ جدایش سطوحی دارای شیب های ملایم از بین می برد و خود به وسیلهٔ فرسایش یا گسلش حاصل شده است.
دیواره عموماً رخنمون یک لایه مقاوم را که در یک سری از چینه های با شیب ملایم نرم تر ظاهر می شود، نشان می دهد.

فرهنگستان زبان و ادب

{bulkhead} [حمل ونقل هوایی] بخشی از سازۀ اصلی در تنه یا اتاقک خلبان که نقش آن استحکام بخشیدن به تنه و جدا کردن دو یا چند بخش از یکدیگر است
{septum} [زیست شناسی] جدار جداکنندۀ دو حفره
{sidewall} [مهندسی بسپار- تایر] بخشی از تایر که بین شانه و طوقه قرار دارد

واژه نامه بختیاریکا

کَر

جدول کلمات

جداره

پیشنهاد کاربران

دیواره: [اصطلاح کوهنوردی] به سنگ های یکپارچه و بزرگ که صعود با یک طناب ۴۰ متری ممکن نباشد دیواره گفته می شود
منبع https://sporton. ir


تیغه

دیواری که از خشت خام یا آجر سازند و آنها را از پهنا پهلوی هم قرار داده محکم کنند. ( ناظم الاطباء ) . دیواری که ستبری آن ستبری یک خشت است. دیواری که از یک خشت پخته یا خام کرده باشند با خشتهای عمودی نهاده، یعنی قطر دیوار همان قطر خشت باشد. دیواری که قطر آن تنگ ترین بعد خشت یا آجر و امثال آن باشد. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ) .



دیوارچه


کلمات دیگر: