کلمه جو
صفحه اصلی

نقلی


مترادف نقلی : تنگ، کوچک، جالب، ظریف

برابر پارسی : بازگفتی

فارسی به انگلیسی

compact, slim


compact, slim, traditional, scriptural

traditional, scriptural


مترادف و متضاد

۱. تنگ، کوچک
۲. جالب، ظریف


traditional (صفت)
عرفی، مرسوم، نقلی

تنگ، کوچک


جالب، ظریف


فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) منسوب به نقل ۲ - کوچک و جالب و ظریف : یک خانه نقلی و قشنگ دارد .

فرهنگ معین

(نُ ) [ ع - فا. ] ۱ - (ص نسب . ) منسوب به نقل . ۲ - (عا. ) کوچک و جالب و ظریف .

لغت نامه دهخدا

نقلی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منقول از روی چیزی . نقل کرده شده . (ناظم الاطباء). مقابل عقلی . || قابل نقل کردن و روایت کردن . روایت کردنی . بازگفتنی . || ساختگی . تقلیدی . (ناظم الاطباء).


نقلی . [ ن ُ ] (ص نسبی ) در تداول ، کوچک و زیبا. (یادداشت مؤلف ). ریز و گرد به شکل نقل : تربچه ٔنقلی . || فروشنده ٔ نقل . (ناظم الاطباء).


نقلی. [ ن َ ] ( ص نسبی ) منقول از روی چیزی. نقل کرده شده. ( ناظم الاطباء ). مقابل عقلی. || قابل نقل کردن و روایت کردن. روایت کردنی. بازگفتنی. || ساختگی. تقلیدی. ( ناظم الاطباء ).

نقلی. [ ن ُ ] ( ص نسبی ) در تداول ، کوچک و زیبا. ( یادداشت مؤلف ). ریز و گرد به شکل نقل : تربچه ٔنقلی. || فروشنده نقل. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: