کلمه جو
صفحه اصلی

سریت


مترادف سریت : کنیز، سریه، صیغه

مترادف و متضاد

۱. کنیز، سریه
۲. صیغه
۳. صیغه


فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) کنیزکی که برای جماع و تمتع باشد جمع سراری .
ماخوذ از تازی سریه

فرهنگ معین

(سَ یَّ ) [ ع . سریة ] (اِ. ) لشکری که پیغامبر (ص ) شخصاً در آن حضور نداشت .
(سُ رِّ یَُ ) [ ع . سریة ] (ص نسب . اِ. ) کنیزی که برای جماع و تمتع باشد، ج . سراری .

(سَ یَّ) [ ع . سریة ] (اِ.) لشکری که پیغامبر (ص ) شخصاً در آن حضور نداشت .


(سُ رِّ یَُ) [ ع . سریة ] (ص نسب . اِ.) کنیزی که برای جماع و تمتع باشد؛ ج . سراری .


لغت نامه دهخدا

سریت. [ س َ ری ی َ ] ( ع اِ ) سریة :
جاندار تو رضای حق است و دعای خلق
کاین دو ز صد سریت و لشکر نکوتر است.
خاقانی.
رجوع به سَریّة شود.

سریت. [ س ُ ری ی َ ] ( ع ، اِ ) سُرّیَّة : یک دختر را جغتای بسریتی مخصوص کرد. ( جهانگشای جوینی ). و مجالست با کنیزکان و سریتها مجلس خاص. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 91 ). و فرمان شد تا حرمهای خلیفه را بشمارند هفتصد زن و سریت و یکهزار خادم بتفصیل آمدند. ( جامعالتواریخ رشیدی ). هولاکوخان خواتین و سریتان بسیارداشتند. ( جامعالتواریخ رشیدی ). رجوع به سریة شود.

سریة. [ س ُرْ ری ی َ ] ( ع اِ ) ( از: «س رو» ) کنیزی که برای جمع و تمتع باشد و این معرب است به لفظ سِر که به معنی جماع باشد. ( غیاث ). گفته اند مشتق از سر است و گفته اند مشتق است از سرور. ( از اقرب الموارد ). آن کنیزک که از زن پنهان دارند. ج ِ سراری.( مهذب الاسماء ). کنیزک فراش. ( صراح اللغة ) ( از منتهی الارب ) : مر او را هزار زن بوده سیصد آزاد وهفتصد سریه. ( ترجمه تاریخ طبری بلعمی ). در شب خالی کردند و همه سریه ها و حرات بزرگان به دیدار او آمدند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 256 ). و از جمله اسباب تجمل دوازده هزار کنیزک در سراهای او بودند و از سریه یا مطربه یا خدمتکار. ( فارسنامه ابن البلخی ص 103 ).

سریة. [ س ِرْی َ ] ( ع اِ ) تخم ملخ. لغة فی سروة. ( منتهی الارب ).

سریت . [ س َ ری ی َ ] (ع اِ) سریة :
جاندار تو رضای حق است و دعای خلق
کاین دو ز صد سریت و لشکر نکوتر است .

خاقانی .


رجوع به سَریّة شود.

سریت . [ س ُ ری ی َ ] (ع ، اِ) سُرّیَّة : یک دختر را جغتای بسریتی مخصوص کرد. (جهانگشای جوینی ). و مجالست با کنیزکان و سریتها مجلس خاص . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 91). و فرمان شد تا حرمهای خلیفه را بشمارند هفتصد زن و سریت و یکهزار خادم بتفصیل آمدند. (جامعالتواریخ رشیدی ). هولاکوخان خواتین و سریتان بسیارداشتند. (جامعالتواریخ رشیدی ). رجوع به سریة شود.


فرهنگ عمید

کنیز مخصوص هم بستر شدن.


کلمات دیگر: