مترادف تصمیم : آهنگ، اراده، عزم، قصد، همت
برابر پارسی : آهنگ، آهنگ داشتن، آهنگ کردن، برآن شدن، رای، گزیر، گزیرش
decision, resolution, determination, ruling
decision, determination, intent, purpose, resolution, volition, will, willpower
طرح کردن , قصد کردن , تخصيص دادن , طرح , نقشه , زمينه , تدبير , قصد , خيال , مقصود , تعيين , عزم , تصميم
آهنگ، اراده، عزم، قصد، همت
آهنگ، گزیر، گزیرش، آهنگ کردن، آهنگ داشتن