کلمه جو
صفحه اصلی

سعه


مترادف سعه : سعت، فراخی، گنجایش، سعت، وسعت ، گسترش، گشایش

متضاد سعه : تنگی، ضیق

فارسی به انگلیسی

amplitude, extent, open space, [fig.] easy circumstances, liberty


breadth


مترادف و متضاد

سعت، فراخی، گنجایش، سعت، وسعت ≠ تنگی، ضیق


۱. سعت، فراخی، گنجایش، سعت، وسعت ≠ تنگی، ضیق
۲. گسترش، گشایش


فرهنگ فارسی

وسعت، گشادگی، فرا ی، توانگری، توانایی
( اسم ) سعت . یا سعت صدر . ۱ - گشادگی سینه . ۲ - همت عالی نظر بلند . ۳ - گشاده دستی دست و دل باز بودن . یا سعت مشرب . آزاد اندیشی آزاد فکری .

فرهنگ معین

(سَ عَ ) [ ع . سعة ] (اِمص . ) نک سعت .

لغت نامه دهخدا

سعة. [ س َ / س ِ ع َ ] (ع مص ) فرارسیدن . (تاج المصادر بیهقی ). همه را فارسیدن . (المصادر زوزنی چ بینش ص 350). || فراخ شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 58). || گنجیدن در چیزی . (منتهی الارب ). || فراخی کردن . (منتهی الارب ).
- سعه ٔ شرق ؛ برای آفتاب ازافق مابین معدل النهار و مطلع آفتاب باشد. (یادداشت مؤلف ).
- سعه ٔ صدر ؛ گشادگی سینه ها.
- || همت عالی .
- || نظربلند.
- سعه ٔ نظر ؛ بلندنظری .
|| (اِمص ) فراخی . (دهار) (آنندراج ). وسع. وسعت . (یادداشت مؤلف ) : و اسأل اﷲ... ان یعصمنا... من الخطاء... وجوده و سعة رحمته . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 94). واﷲ الموفق لما یرضی بمنه و سعة رحمته . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 191). || گنجایش . (آنندراج ). ظرفیت . || توانا. طاقت . (یادداشت مؤلف ).


فرهنگ عمید

۱. وسعت، گشادگی، فراخی.
۲. توانگری.
۳. توانایی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَّعَةِ: توانگری (در اصل به معنای حالتی در جسم است که با داشتن آن حالت اشیائی دیگر را در خود میگنجاند ، مانند سعه ظرف که هر چه بیشتر باشد آب بیشتر یا طعام بیشتر را در خود جای میدهد ، و لیکن به عنوان استعاره در غنی نیز استعمال میشود اما نه هر غنائی و از هر جهت...
معنی وَاسِعَةٍ: دارای وسعت (ماده وسعت که کلمه سعه نیز از مشتقات آن است ، در اصل به معنای حالتی در جسم است که با داشتن آن حالت اشیاء دیگر را در خود میگنجاند ، مانند سعه ظرف که هر چه بیشتر باشد آب بیشتر یا طعام بیشتر را در خود جای میدهد)
معنی وَاسِعٌ: دارای وسعت - آن بی نیازی که هر چه بذل کند ، ناتوان نمیشود ، و هر قدر بخواهد میتواند بذل کند(کلمه واسع در مورد خدای تعالی دلالت میکند بر اینکه خدای تعالی از هیچ فعلی و ایتائی ( دادنی ) ممنوع نیست معنای کلمه واسع که یکی از اسامی خدای تعالی است و ماده...
معنی سَعَتِهِ: توانگریش (در اصل به معنای حالتی در جسم است که با داشتن آن حالت اشیائی دیگر را در خود میگنجاند ، مانند سعه ظرف که هر چه بیشتر باشد آب بیشتر یا طعام بیشتر را در خود جای میدهد ، و لیکن به عنوان استعاره در غنی نیز استعمال میشود اما نه هر غنائی و از هر جه...
ریشه کلمه:
وسع (۳۲ بار)

سَعَة (به فتح س،ع) به معنی فراخی و گسترش است خواه در مکان باشد مثل . و خواه در حال مثل . تا آنکه در وسعت زندگی و ثروتمند است از ثروت خویش انفاق کند. و خواه در فعل باشد مثل . که رحمت خدا به هر چیز احاطه دارد. فعل «وَسِعَ یَسِعَ سِعَةً» لازم و متعدی هر دو به کار می‏رود مثل «وَسِعِ الْمَکانُ» یعنی مکان وسیع شد و مثل . حکومت خدا به آسمانها و زمین احاطه دارد. واسع: از اسماء حسنی به معنی صاحب سعه است یعنی علم، قدرت رحمت و فضل او وسیع است. آن در آیات نوعاً به معنی واسِعُ الْقُدْرَةِ و واسِعُ الْاِحاطَةِ آمده است. . به هر کجا رو کنید خدا در آنجاست خدا واسع الاحاطه و دانا است. . اگر فقیر باشند خدا از فضل خود بی نیازشان کند خدا قادر و دانا است. موسع: ثروتمند و آنکه در وسعت نعمت است گویند: «اَوْسَعَ ایساعاً» یعنی صاحب وسعت شد . به آنها متاع و مال دهید ثروتمند به اندازه خود و تنگدست به اندازه خویش. * . ایساع در آیه ظاهراً به معنی وسعت و گسترش دادن است و دلالت بر انبساط آسمان بلکه جهان دارد. راجع به این آیه در «اید» صحبت شده است. وسع: طاقت و توانائی. . خداوند هیچ کس را جز به قدر قدرت تکلیف نمی‏کند. این مضمون پنج بار در قرآن مجید تکرار شده و یک اصل کلی و مصدر هزاران مسائل فرعی است، دفعه دیگر به تعبیر . آمده است.

پیشنهاد کاربران

فراخنا


کلمات دیگر: