کلمه جو
صفحه اصلی

مجامله


مترادف مجامله : تملق گویی، مجیزگویی، چرب زبانی، زبان بازی ، خوش رفتاری، مجاملت

متضاد مجامله : مجاهلت، مجاهله

برابر پارسی : چرب زبانی

فارسی به انگلیسی

flatterous courfesy or kindness


flatterous courtesy or kindness, flatterous courfesy or kindness

عربی به فارسی

ادب ومهرباني , تواضع


مترادف و متضاد

تملق‌گویی، مجیزگویی، چرب‌زبانی، زبان‌بازی ≠ مجاهلت، مجاهله


۱. تملقگویی، مجیزگویی، چربزبانی، زبانبازی ≠ مجاهلت، مجاهله
۲. خوشرفتاری، مجاملت


فرهنگ فارسی

باکسی نیکویی وخوشرفتاری کردن ، چرب زبانی و خوشامدگویی

فرهنگ معین

(مُ مِ لِ ) [ ع . مجاملة ] (مص ل . ) چرب زبانی ، جمله پردازی .

لغت نامه دهخدا

مجامله. [ م ُ م َ ل َ / م ُ م ِ ل ِ ] ( ع مص ) رجوع به مجاملت و مجاملة شود.

مجاملة. [ م ُ م َ ل َ ] (ع مص ) با کسی نیکویی نمودن . (المصادر زوزنی ). نیکویی کردن . (آنندراج ). ورجوع به مجاملت شود. || به جمیل معامله کردن بدون مؤاخات خالص با حسن معاشرت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

۱. [مجاز] چرب زبانی و خوشامدگویی.
۲. [قدیمی] با کسی نیکویی و خوش رفتاری کردن.

پیشنهاد کاربران

چاپلوس

چرب زبانی


کلمات دیگر: