کلمه جو
صفحه اصلی

سلاطین


مترادف سلاطین : امرا، سلطان ها، پادشاهان، ملوک، شاهان

متضاد سلاطین : رعایا

برابر پارسی : پادشاهان

مترادف و متضاد

امرا، سلطانها، پادشاهان، ملوک، شاهان ≠ رعایا


فرهنگ فارسی

پادشاهان، جمع سلطان
( اسم ) جمع سلطان پادشاهان .

لغت نامه دهخدا

سلاطین. [ س َ ] ( ع اِ ) ج ِ سلطان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) : همه بزرگانندو بجاه و خدمت سلاطین تقدم داشتند. ( تاریخ بیهقی ).
یکچند پیشگاه همی دیدی
در مجلس ملوک و سلاطینم.
ناصرخسرو.
و دیگر سلاطین دولت میمون را که خداوند عالم پادشاه عصر... ( کلیله و دمنه ).
شاه سلاطین فروز خسرو شروان که چرخ
خواند بدوران او شروان را خیروان.
خاقانی.
اعدل ملوک و افضل سلاطین. ( سندبادنامه ). هیچیک از ملوک و سلاطین عالم در حق هیچ پادشاه و... ( ترجمه تاریخ یمینی ).
ملک حفاظی و سلاطین پناه
صاحب شمشیری و صاحب کلاه.
نظامی.
کجا در حساب آورد چون تو دوست
که روی ملوک و سلاطین در اوست.
سعدی.

فرهنگ عمید

= سلطان

سلطان#NAME?


دانشنامه عمومی

سلاطین، روستایی از توابع بخش فیروزآباد شهرستان کرمانشاه در استان کرمانشاه ایران است.
این روستا در دهستان عثمان وند قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۷ نفر (۲۰خانوار) بوده است.

فرهنگ فارسی ساره

پادشاهان


پیشنهاد کاربران

سلاطین پناه:پناه پادشاهان

جمع بادشاه = پادشاهان = پادشاه ها

سلطان ها

سلاطین جمع کلمه سلطان هست که به معنی پادشاه است

تلببیفغبق

یعنی سلطان
و یک معنی دیگه ای هم داره به عنوان فحش ازش استفاده میکنن


کلمات دیگر: