کلمه جو
صفحه اصلی

نظمیه


مترادف نظمیه : شهربانی، کلانتری، کمیساریا، کمیسری

برابر پارسی : شهربانی

فارسی به انگلیسی

police

مترادف و متضاد

شهربانی، کلانتری، کمیساریا، کمیسری


فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) مونث نظمی . ۲ - ( اسم ) اداره شهربانی : یک طرف دستبرد مالیه یک طرف گیر و دار نظمیه . ( بهار .۱۱۱:۲ )
دهی است از دهستان رود بار بخش کهنوج شهرستان جیرفت در ۲ هزار گزی شمال کهنوج در جلگ. گرمسیری واقع است و آبش از قنات محصولش خرما شغل اهالی زراعت است ٠

فرهنگ معین

(نَ یُِ ) (اِ. ) گرفته شده از عربی ، در گذشته به ادارة انتظامی و شهربانی گفته می شود.

لغت نامه دهخدا

نظمیه. [ ن َ می ی َ / ی ِ ] ( از ع ، اِ ) سابقاً به اداره شهربانی گفته می شد و فرهنگستان کلمه شهربانی را به جای آن وضع کرد. رجوع به شهربانی شود.

نظمیه. [ ن َ می ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رودبار بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، در 2هزارگزی شمال کهنوج ، در جلگه گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش خرما و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

نظمیه . [ ن َ می ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودبار بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، در 2هزارگزی شمال کهنوج ، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش خرما و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


نظمیه . [ ن َ می ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) سابقاً به اداره ٔ شهربانی گفته می شد و فرهنگستان کلمه ٔ شهربانی را به جای آن وضع کرد. رجوع به شهربانی شود.


فرهنگ عمید

= شهربانی

شهربانی#NAME?


دانشنامه آزاد فارسی

نظمیّه
رجوع شود به:شهربانی


کلمات دیگر: