کلمه جو
صفحه اصلی

تصویری


برابر پارسی : نگارین

فارسی به انگلیسی

figurative, graphic, pictorial, video

مترادف و متضاد

figurative (صفت)
تمثیلی، مجازی، رمزی، کنایه ای، تلویحی، تصویری

video (صفت)
تصویری، تلویزیونی

pictorial (صفت)
تصویری، تصویر نما، مجسم سازنده

projective (صفت)
تصویری، طرحی، جلو امده، افکنشی

فرهنگ فارسی

هر اثر هنری که نمایانگر بخشی از طبیعت گیاهی یا حیوانی یا انسانی باشد


فرهنگستان زبان و ادب

{figurative} [هنرهای تجسمی] هر اثر هنری که نمایانگر بخشی از طبیعت گیاهی یا حیوانی یا انسانی باشد

پیشنهاد کاربران

مبل


کلمات دیگر: