کلمه جو
صفحه اصلی

برهه


مترادف برهه : پاره ای از وقت، روزگار، مرحله، مرحله ای از زمان

فارسی به انگلیسی

moment, interval of time, interim


moment, stretch

مترادف و متضاد

پاره‌ای از وقت، روزگار، مرحله، مرحله‌ای از زمان


فرهنگ فارسی

بخشی از زمان


روزگار، قسمتی از وقت و زمان، برهات جمع
روزگار و زمان دراز پاره ای از روزگار .

جملات نمونه

در این برهه از تاریخ

at this moment in history


لغت نامه دهخدا

( برهة ) برهة. [ ب ُ /ب َ هََ ] ( ع اِ ) روزگار و زمان دراز. ( منتهی الارب ).پاره ای از روزگار. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). قطعه ای اززمان دراز. ( از اقرب الموارد ). ج ، بُرَه. ( دهار ).

برهة. [ ب ُ /ب َ هََ ] (ع اِ) روزگار و زمان دراز. (منتهی الارب ).پاره ای از روزگار. (دهار) (مهذب الاسماء). قطعه ای اززمان دراز. (از اقرب الموارد). ج ، بُرَه . (دهار).


فرهنگ عمید

۱. روزگار.
۲. قسمتی از وقت و زمان.

دانشنامه عمومی

قسمت ، بخش ، زمان


مرحله، پاره ای از زمان، بخشی از یک دوره زمانی


بخشی از زمان، مقطعی از زمان.


واژه نامه بختیاریکا

سرین

پیشنهاد کاربران

دیرش، زمان برش

روز و روزگار

مقطع زمانی

مقطع زمان

پاره یی از وقت

لحظه - مقطع

دوره، مرحله

پریودویا بریده ای از زمان


کلمات دیگر: