مترادف تطهیر کردن : طاهر کردن، نجاست زدایی کردن، طهارت گرفتن، پاک کردن، غسل کردن، حلال کردن، ختنه کردن، گناه زدایی کردن
تطهیر کردن
مترادف تطهیر کردن : طاهر کردن، نجاست زدایی کردن، طهارت گرفتن، پاک کردن، غسل کردن، حلال کردن، ختنه کردن، گناه زدایی کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
حرر
طهر
طهر
حرر
مترادف و متضاد
پاک کردن، تمیز کردن، تصفیه کردن، تطهیر کردن
پاک کردن، تصفیه کردن، تبرئه کردن، خالی کردن، زدودن، تطهیر کردن، تهی کردن، پاکسازی کردن، تنقیه کردن
جستجو کردن، زدودن، پرداخت کردن، تکاپو کردن، تطهیر کردن، شستن، صیقلی کردن، صابون زدن
دفع کردن، اخراج کردن، تطهیر کردن
دفع کردن، اخراج کردن، تطهیر کردن
تطهیر کردن، حذف کردن، تصفیهء اخلاقی کردن
پاک کردن، تطهیر کردن
تقدیس کردن، تطهیر کردن، مقدس شمردن، برای امر مقدسی تخصیص دادن
طاهر کردن، نجاستزدایی کردن، طهارت گرفتن، پاک کردن
غسل کردن
حلال کردن
ختنه کردن
گناهزدایی کردن
۱. طاهر کردن، نجاستزدایی کردن، طهارت گرفتن، پاک کردن
۲. غسل کردن
۳. حلال کردن
۴. ختنه کردن
۵. گناهزدایی کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) پاک کردنپاکیزه ساختن شستن .
لغت نامه دهخدا
تطهیر کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پاک کردن. شستن. || ختنه کردن : مثال داد تا کوشک کهن محمودی زاولی بیاراستند تا از امیران ، فرزندان چند تن تطهیر کنند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 366 ). و رجوع به تطهیر شود.
کلمات دیگر: