کلمه جو
صفحه اصلی

تضعیف


مترادف تضعیف : ناتوان سازی، ناتوان کردن، ضعیف کردن، دوبرابرسازی، مضاعف سازی، دوبرابر کردن، مضاعف کردن

متضاد تضعیف : تحکیم، تشیید

برابر پارسی : ناتوان کردن، سست کردن

فارسی به انگلیسی

debilitation, devitalization, emasculation


doubling, reduplication, weakening, debilitation, devitalization, emasculation

weakening, enfeeblement, devitalization, debilitation, emasculation, attenuation, enervation


فارسی به عربی

تخفیف

مترادف و متضاد

attenuation (اسم)
میرایی، تضعیف

debilitation (اسم)
تضعیف، ناتوان سازی

ناتوان‌سازی ≠ تحکیم، تشیید


ناتوان کردن، ضعیف کردن


دوبرابرسازی، مضاعف‌سازی


دوبرابر کردن، مضاعف کردن


۱. ناتوانسازی
۲. ناتوان کردن، ضعیف کردن
۳. دوبرابرسازی، مضاعفسازی
۴. دوبرابر کردن، مضاعف کردن ≠ تحکیم، تشیید


فرهنگ فارسی

دوبرابرکردن، دوچندان کردن، ضعیف کردن، سست
۱-( مصدر ) دو چندان کردندو برابر کردن . ۲ - ضعیف کردن ناتوان ساختن . ۳ - ( اسم ) ناتوانی سستی ضعف . جمع : تضعیفات .

ضعیف‌سازی، ناتوان‌سازی


1. افت توان نشانک 2. افت یا ضعیف شدن نشانک الکترومغناطیسی درطی مسافت


جملات نمونه

این کارها را برای تضعیف روحیه‌ی ما می‌کردند

they were doing these things to weaken our morale


فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - دو برابر کردن . ۲ - ضعیف کردن .

لغت نامه دهخدا

تضعیف. [ ت َ ] ( ع مص ) سست و ناتوان پنداشتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ضعیف شمردن کسی را. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تضعف شود. || ضعیف خواندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). به سستی و ضعف منسوب کردن حدیث را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). منسوب به ناتوانی کردن. ( آنندراج ).به ضعف منسوب کردن حدیثی را. ( از اقرب الموارد ). || ضعیف کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ناظم الاطباء ). ناتوان کردن. ( دهار ). || ناتوان ساختن سفر کسی را. ( از اقرب الموارد ). || افزون کردن. ( زوزنی ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). یک چیز را دوچندان نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دوچندان کردن و افزون کردن. ( آنندراج ). دوچندان کردن چیزی. ( از اقرب الموارد ). دوچند گردانیدن. ( غیاث اللغات ). || نزد محاسبان ، افزودن عددی باشد بر خودش مانند افزودن چهار بر چهار که حاصل عمل هشت باشد. و چنین عددی را مضعَف نامند و حاصل عمل را تضعیف خوانند. مانند هشت در مثال مذکور، و گاه تضعیف را بمعنی ضرب استعمال کنند. چنانکه در پاره ای از حواشی تحریر اقلیدس بیان شده. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- تضعیف بیوت شطرنج ؛ دو چندان گردانیدن خانه های شطرنج یعنی در هر خانه شطرنج دوچند کردن اعداد چیزی از اعداد خانه ای که بالای اوست مثلاً اگر در خانه اول یک برنج نهند در خانه دوم دو برنج نهند ودر خانه سوم چهار برنج و در خانه چهارم هشت برنج... و علی هذا القیاس تا خانه شصت وچهارم... ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به غیاث اللغات شود :
لعب دهر است چو تضعیف حساب شطرنج
گرچه پایان طلبندش نه همانا بینند.
خاقانی.
|| ( اِ ) غش کیمیا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). غش و فساد کیمیا.( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. ضعیف کردن، سست و ناتوان کردن.
۲. [قدیمی] دوبرابر کردن، دوچندان کردن.

دانشنامه عمومی

تضعیف در علم فیزیک یا در بعضی متون دیگر به معنی کاهش تدریجی شدت شارش در طول محیط واسط است. برای مثال شیشه های سیاه نور خورشید را تضعیف می کنند سرب، اشعه های ایکس را تضعیف می کند و جو زمین در نرخ های تضعیف متفاوت هم نور و هم صدا را تضعیف می کند. محافظان شنوایی به کاهش جریان صوتی در جاری شدن در گوش ها کمک می کنند این پدیده تضعیف صوتی نامیده شده و برحسب دسی بل (db) اندازه گیری می شود. در مهندسی برق و مخابرات، تضعیف بر انتشار امواج و سیگنال ها در مدارات الکتریکی و فیبرهای نوری و در هوا تأثیر می گذارد. تضعیف کننده های الکتریکی و نوری اجزا به طور معمول ساخته شده در این زمینه هستند.
امپدانس الکتریکی
پویش آزاد متوسط
پرتونگاری
انتشار موج
در بسیاری از موارد، تضعیف یک تابع نمایی از طول مسیر در سر تا سر محیط واسطه است. در طیف بینی شیمیایی این به عنوان قانون beer-lambert شناخته شده است. در مهندسی، تضعیف معمولاً در واحدهای دسی بل در واحد طول واسطه اندازه گیری می شود. (db/cm , db/km , غیره) و با ضریب تضعیف محیط واسطه در سؤال نشان داده می شود. در زلزله ها نیز تضعیف رخ می دهد. وقتی که امواج مرتعش در فاصله ای دورتر از مرکز زمین لرزه حرکت می کنند از آنجا که توسط زمین، تضعیف می شوند، کوچکتر می شوند.
یکی از زمینه های تحقیق که تضعیف، شدیداً به حساب می آید، فیزیک فراصوت است. تضعیف در فراصوت، کاهش دامنهٔ پرتو موج فراصوت در قالب تابعی از فاصلهٔ سرتاسر محیط واسطهٔ تمثالی است. محاسبات برای تأثیرات تضعیف در فراصوت مهم است از آنجا که یک دامنهٔ سیگنال کاهش یافته می تواند در کیفیت تصویر تولید شده اثرگذارد. با شناخت تضعیفی که یک پرتو فراصوت در سفر در طول واسطه تجربه می کند، یک شخص می تواند دامنهٔ سیگنال را جهت جبران برای هر کاهش انرژی، مطابق با ژرفای تمثالی مطلوب، تنظیم کند. اندازه گیری تضعیف فراصوت در سیستم های ناهمگن، مثل امولاسیون (ذرات چربی در شیر و آب) یا کلوییدها (سریشمی) اطلاعاتی را در توزیع اندازه های ذره ای، ارزانی می کند. یک استاندارد Iso در این تکنیک وجود دارد.
تضعیف فراصوت می تواند برای اندازه گیری علم جریان و تغییر مادهٔ کششی به کار رود. روانه سنج (دستگاهی که سرعت جریان به ویژه جریان خون را اندازه می گیرد) صوتی ای وجود دارند که قانون استوک (stoke) را برای اندازه گیری چسبناکی کششی و چسبناکی صوتی به کار می برند. معادلات موجی که تضعیف صوتی را در محاسبه می آورند می توانند به فرم مشتقی کسری نوشته شوند. همچنین تضعیف آکوستیک را ببینید.

تضعیف (ابهام زدایی). تضعیف ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
تضعیف
ضریب تضعیف جرمی
عامل بیماری زای تضعیف شده

فرهنگستان زبان و ادب

{attenuation} [مهندسی مخابرات] 1. افت توان نشانک 2. افت یا ضعیف شدن نشانک الکترومغناطیسی درطی مسافت

پیشنهاد کاربران

" ستوهش " از بن ستوهیدن به چم ناتوان ساختن ، سست کردن.

فرو کاست، فرو گشت

تضعیف : [اصطلاح علم جَفر] عبارت است از دو برابر کردن عدد کبیر حروف و سپس به حرف آوردن .


کلمات دیگر: