برابر پارسی : خشنوتن، خشنود کردن
ارضاء
برابر پارسی : خشنوتن، خشنود کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
رضا
عربی به فارسی
خشنودي , لذت , سر بلندي
مترادف و متضاد
رضایت، خوشنودی، خرسندی، خوشحالی، رضامندی، ارضاء، اقناع
فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) خشنود کردن ، راضی گردانیدن .
لغت نامه دهخدا
ارضاء. [ اِ ] ( ع مص ) خشنود کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغة ). ترضیه. ( مجمل اللغة ). دادن چیزی که خشنود کند. ( منتهی الأرب ). || اقناع.
کلمات دیگر: