مترادف تصحیح : اصلاح، بهسازی، تنقیح، حک واصلاح، غلطگیری ، درست کردن، صحیح کردن، بی غلط کردن، غلطگیری کردن
متضاد تصحیح : تحریف، تصحیف
برابر پارسی : درست، ویرایش، درست کردن، ویراستاری
تصحيح , اصلا ح , غلط گيري , تاديب
اصلاح، بهسازی، تنقیح، حکواصلاح، غلطگیری ≠ تحریف، تصحیف
۱. اصلاح، بهسازی، تنقیح، حکواصلاح، غلطگیری ≠ تحریف، تصحیف
۲. درست کردن، صحیح کردن، بیغلط کردن، غلطگیری کردن
افزودن یک مقدار به یک کمیت یا کاستن از آن برای جبران انحرافهای مشخص و غیرقابلصرفنظر در اندازهگیری
درستاری، درست آوردن، درست آراستن، درست کردن، وجین کردن، خوب و بد را از هم سوا کردن، بهسازی و اصلاح، صحیح کردن، غلط گیری و ...
درست کردن