کلمه جو
صفحه اصلی

تصادفا


مترادف تصادفا : اتفاقاً، تصادفی، شانسی، غیرمترقبه، غیرمنتظره

برابر پارسی : پیشامدی

فارسی به انگلیسی

accidentally, casually, coincidentally, perchance, by chance

by chance


accidentally, casually, coincidentally, perchance


مترادف و متضاد

haply (قید)
شاید، احتمالا، تصادفا

hit-or-miss (قید)
اتفاقا، تصادفا، برحسب تصادف

en passant (قید)
تصادفا

فرهنگ فارسی

ناگهان بناگاه

لغت نامه دهخدا

( تصادفاً ) تصادفاً. [ ت َ دُ فَن ْ ] ( ع ق ) ناگهان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). بناگاه.

فرهنگ فارسی ساره

پیشامد


پیشنهاد کاربران

بی هوا

نمونه:
برخی ها نیز چون هلو می مانند که تا نام شان را ببری، بپرند به گلویت؛ آن اندازه بی هوا که تنها شیرینی اش را بچشی و دیگر به هیچ چیز نیندیشی؛ به همین سادگی!

برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_74. html



کلمات دیگر: