کلمه جو
صفحه اصلی

تصادم


مترادف تصادم : برخورد، تصادف، درگیری

برابر پارسی : برخورد، بهم کوفتن

فارسی به انگلیسی

collision, [med.] concussion


beat, bump, collision, hit, impact, percussion, plump, smash, smashup


beat, bump, collision, hit, impact, percussion, plump, smash, smashup, [med.] concussion

فارسی به عربی

اشتباک , اصطدام , حطم , صدمة

مترادف و متضاد

برخورد، تصادف


درگیری


۱. برخورد، تصادف
۲. درگیری


smash (اسم)
برخورد، ضربت، سر و صدا، تصادم

collision (اسم)
برخورد، تلافی، تصادم

clash (اسم)
برخورد، تصادم، تصادم شدید کردن

shock (اسم)
توده، تلاطم، ضرب، ضغطه، لطمه، تصادم، صدمه، تکان، خرمن، هول، تشنج سخت، هراس ناگهانی

crash (اسم)
سر و صدا، سقوط، تصادم، سقوط کردن هواپیما، صدای بلند یا ناگهانی

concussion (اسم)
تصادم، صدمه

smash-up (اسم)
نابودی، تصادم، کاملا خرد شده

traumatism (اسم)
ضربه، تصادم، روان زخم، اثر ضربت

فرهنگ فارسی

بهم زده شدن، بهم کوفته شدن، سخت بهم خوردن
۱-( مصدر ) بهم کوفتن سخت بهم خوردن . ۲- ( اسم ) بهم کوفتگی برخورد سخت . جمع : تصادمات .

فرهنگ معین

(تَ دُ ) [ ع . ] (مص ل . ) به هم کوفتن ، سخت به هم خوردن دو چیز.

لغت نامه دهخدا

تصادم. [ ت َ دُ ] ( ع مص ) بهم واکوفتن. ( زوزنی ). برهم زدن و با هم کوفتن و انبوهی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بهم واکوفته شدن. ( مجمل اللغة ). بهم واکوفتن. و گاهی مراد از آن انبوه باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). خود را بیکدیگر زدن سواران و انبوهی کردن. ( از اقرب الموارد ): تصادم الجیشان و اصطدما. ( اقرب الموارد ). || تصادف. رجوع بهمین کلمه شود.

فرهنگ عمید

به هم زده شدن، به هم کوفته شدن، سخت به هم خوردن دو چیز، کوفته شدن دو جسم به یکدیگر.

دانشنامه عمومی

تصادم (فیلم). تصادم (Collide) یا اتوبان (Autobahn) فیلمی در ژانر اکشن است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به آنتونی هاپکینز، بن کینگزلی، فلیسیتی جونز و نیکولاس هولت اشاره کرد.
۳۰ اکتبر ۲۰۱۵ (۲۰۱۵-10-۳۰)

فرهنگ فارسی ساره

برخورد


پیشنهاد کاربران

تصادف کردن

برخورد کردم

برخورد کردن. . . .


کلمات دیگر: