کلمه جو
صفحه اصلی

دیپلم


مترادف دیپلم : تصدیق، دانشنامه، کارنامه، گواهی، گواهی نامه، مدرک

فارسی به انگلیسی

diploma, sheepskin

diploma


فارسی به عربی

دبلوم

مترادف و متضاد

diploma (اسم)
گواهی نامه، دیپلم، دانشنامه

تصدیق، دانشنامه، کارنامه، گواهی، گواهی‌نامه، مدرک


فرهنگ فارسی

گواهی نامه، پروانه
( اسم ) ۱ - گواهی نامه ( تحصیلی ) . ۲ - پروانه .

فرهنگ معین

(لُ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - گواهی نامه (تحصیلی ). ۲ - پروانه .

لغت نامه دهخدا

دیپلم. [ ل ُ] ( فرانسوی ، اِ ) دیپلوم و آن در اصل ابلاغی بود بر دو لوحه مومی یا بر ورقه ای که آن را لوله میکردند. امپراطوران روم به چاپارهادیپلومهایی میدادند که بر طبق آن مزایائی ( از قبیل استفاده از اسب ) به آنان تعلق میگرفت. به همین جهت این لفظ در زبانهای اروپائی اطلاق میشود به نوشته ای که دارای مهر و امضای مقامات مجاز است و در حق کسی که دیپلم بنام اوست مزایایی برقرار میکند. در ایران بالاخص به تصدیق نامه اتمام تحصیلات خاصه تحصیلات متوسطه گفته میشد که امروز بجای آن در مورد تحصیلات ابتدائی ومتوسطه گواهینامه و در مورد تحصیلات عالیه دانشنامه میگویند. ( از دائرة المعارف فارسی ). گواهینامه. شهادتنامه. اجازه. تصدیق نامه. تصدیق. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. گواهی نامۀ پایان تحصیلات دورۀ متوسطه.
۲. گواهی نامۀ پایان تحصیلات عالی (لیسانس یا دکتری )
۳. گواهی نامۀ پایان یک دورۀ آموزشی.
۴. (صفت ) ویژگی کسی که دارای این گواهی نامه است.

دانشنامه عمومی

دیپلم نام مدرکی در نظام آموزشی ایران است که دانش آموزان پس از اتمام مقطع دبیرستان موفق به دریافت آن می شوند.
دوره تحصیل تا اخذ مدرک دیپلم در ایران ۱۲ سال است. در سال های ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۱، دوره اخذ دیپلم در ایران یازده ساله شد و یک سال برای دانش آموزانی که تمایل به ادامه تحصیل داشتند، به عنوان دوره پیش دانشگاهی در نظر گرفته شد ولی در سال ۱۳۹۱ با ایجاد نظام جدید آموزشی (۳-۳-۶) و در پی آن (۳-۳-۳-۳) دوباره مدت زمان دریافت این دوره ۱۲ ساله شد.

پیشنهاد کاربران

درفرانسه دیپلوریا مشابه ان به شخصی اطلاق میشد که نامه ممهور را جابجا میکرد.
اما در زبان هخامنشی مشابه همین لغت را داریم که به شیوه نگارش , روش زندگی , هنرو امثال هم اطلاق میشده منظورم واژه دیپیریه میباشد که در پهلوی دیپیور اطلاق میشد و واژگان دبیرستان دبیر دیباچه وغیره از ان گرفته شده با اینکه اصلا حرف پ در این واژگان نیست .
پس با وجود هم سنخ بودن دیپلم و دبیرستان و با وجود حروف مشترک با دیپیور
به نظر میرسد که از ریشه دیپی به معنای کتابت باشد چنانچه در کتاب کارنامه اردشیر نیز دیپیریه چندین بار تکرار شده است .

دیپلُم
این واژه همریشه با واژه های دبستان ، دبیرستان ، دَبیر و دَبیره و نزدیک به دَفتَر است .
می توان بر پایه ی ستاک " دَب" واژه ای برابر دیپلم نهاد :
دَباله ، دَبانه ، دَبیز ، دَبَک ، دَبیجه ، دَبیچه ، دَبیله ، دَبینه


داشتن مدرک دیپلم مناسب است اون رو قدر بدانیم و آن را جشنی بگیریم

اهرم


کلمات دیگر: