کلمه جو
صفحه اصلی

فیلم فارسی

دانشنامه عمومی

فیلمفارسی اصطلاحی است که اولین بار توسط دکتر هوشنگ کاووسی در مجله فردوسی برای سینمای عامه پسند ایران به کار برده شد و مثال معروف آن فیلم شاباجی خانم است. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مولفه هایی همچون داستان پردازی عجولانه، قهرمان سازی، رقص و آواز کاباره ای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علت و معلولی، عشق های غیرواقعی، حادثه پردازی و غیره دارد. این فیلم ها عموماً با گرته برداری از سینمای هالیوود و هند و در فضایی ایرانیزه ساخته می شدند. کاوسی با ساختن «واژه- اصطلاحِ» کاربردی فیلمفارسی، توانست ضدگفتمانی را در برابر گفتمان مسلط آن روزهای سینمای ایران که از دورهٔ شروع مجدد در سال ۱۳۲۷ توسط کسانی مثل اسماعیل کوشان، تماماً در حوالی «فیلمفارسی» سیر می کرد ایجاد کند. او اصرار می کرد که فیلمفارسی را باید سر هم نوشت و دلیلش هم این بود که می خواست از به هم آمیزی این دو، مفهوم جدیدی ارائه کند. او با چسباندن «فیلم» به «فارسی» و رسیدن به واژهٔ «فیلمفارسی» سینمایی را هدف می گرفت که به زعم خودش نه فیلم بود و نه فارسی؛ بلکه آمیزه ای نچسب از این دو بود. فیلمفارسی یکی از جالب توجه ترین نمونه های بازتاب ضمیرناخودآگاه ملت ها است. دکتر کاوسی در قصیده معروفی در وصف فیلمفارسی با طنزی گزنده نه فقط سینمای تجاری بلکه سینمای عامه پسند ایران را توصیف کرد:

فیلمفارسی اصطلاحی است که اولین بار توسط هوشنگ کاووسی در مجله فردوسی برای سینمای عامه پسند ایران به کار برده شد و مثال معروف آن فیلم شاباجی خانم است. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مولفه هایی همچون داستان پردازی عجولانه، قهرمان سازی، رقص و آواز کاباره ای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علت و معلولی، عشق های غیرواقعی، حادثه پردازی و غیره دارد. این فیلم ها عموماً با گرته برداری از سینمای هالیوود و هند و در فضایی ایرانیزه ساخته می شدند.کاوسی با ساختن «واژه- اصطلاحِ» کاربردی فیلمفارسی، توانست ضدگفتمانی را در برابر گفتمان مسلط آن روزهای سینمای ایران که از دورهٔ شروع مجدد در سال ۱۳۲۷ توسط کسانی مثل اسماعیل کوشان، تماماً در حوالی «فیلمفارسی» سیر می کرد ایجاد کند. او اصرار می کرد که فیلمفارسی را باید سر هم نوشت و دلیلش هم این بود که می خواست از به هم آمیزی این دو، مفهوم جدیدی ارائه کند. او با چسباندن «فیلم» به «فارسی» و رسیدن به واژهٔ «فیلمفارسی» سینمایی را هدف می گرفت که به زعم خودش نه فیلم بود و نه فارسی؛ بلکه آمیزه ای نچسب از این دو بود. فیلمفارسی یکی از جالب توجه ترین نمونه های بازتاب ضمیرناخودآگاه ملت ها است. کاوسی در قصیده معروفی در وصف فیلمفارسی با طنزی گزنده نه فقط سینمای تجاری بلکه سینمای عامه پسند ایران را توصیف کرد:شاباجی خانم (۱۳۳۷)   اهریمن زیبا (۱۳۴۱)   ستارهٔ فروزان (۱۳۴۸)   محلل (۱۳۵۰)   دشنه (۱۳۵۲)   مهدی مشکی و شلوارک داغ (۱۳۵۱)   ترکمن (۱۳۵۳)   ماشین مشتی ممدلی (۱۳۵۳)   ناجورها (۱۳۵۳)   سلام بر عشق (۱۳۸۸)   تو و من (۱۳۹۱)   آدم باش (۱۳۹۳)
روایت: این آثار مبتنی بر تصادف های باورنکردنی، چرخش های داستانی محیرالعقول و سوءتفاهم های اغراق آمیزند. طنزی دارند که در بهترین حالت ساده لوحانه و در بدترین حالت سخیف و توهین آمیز است، در حالی که تعلیق و اضطرابشان بیش تر به کمدی پهلو می زند تا یک هیجان سینمایی حساب شده.
شخصیت ها: آدم های این فیلم ها با وجودی که از تیپ های آشنای اجتماعی آمده اند معمولاً در حد همان تیپ می مانند و دروغین تر از آنند که به عنوان یک انسان صاحب هویت فردی جدی گرفته شوند.
موقعیت ها: تضاد طبقاتی که با عشق حل می شود و آن نزاع بی پایان سنت و مدرنیزم که معمولاً به نفع سنت به سرانجام می رسد.


کلمات دیگر: