کلمه جو
صفحه اصلی

علی موصلی

فرهنگ فارسی

ابن یوسف بن رمضان موصلی حنفی ملقب به علائ الدین محدث بود و در سال ۱۲۴۳ قمری درگذشت او را کتابی است محتوی اسانید کتب ششگانه و جز آنها

لغت نامه دهخدا

علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن حسین بن محمد موصلی مصری شافعی خلعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی خلعی شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن محمدشریف بکری موصلی . از منجمان و احکامیان متقدم . رجوع به علی بکری (ابن محمد...) شود.


علی موصلی. [ ع َ ی ِ م َ/ مو ص ِ ] ( اِخ ) ( حاجب حسام الدین... ). وی نایب الملک الاشرف مظفرالدین موسی ایوبی ، در خلاط یا اخلاط بود. و وقتی شرف الملک وزیر در غیاب سلطان جلال الدین منکبرنی لشکریان جلال الدین را به غارت حدود ارزنةالروم و اخلاط فرستاد، لشکریان مزبور از این حاجب حسام الدین علی موصلی شکستی سخت خوردند. و این امر باعث شد که سلطان جلال الدین به طور ناگهانی به خلاط حمله کند ولی به واسطه دفاع دلیرانه مردم آنجا و حاجب علی ، سلطان جلال الدین در سال 623 هَ. ق. ناچار به بازگشت شد. در سال 625 هَ. ق. شرف الملک وزیر جلال الدین ، ملکه دختر طغرل سوم را که به عقد جلال الدین درآمده و در خوی بود،متهم به طرفداری از اتابکان کرد و در غیاب سلطان جلال الدین که به جنگ مغولان به اصفهان رفته بود، به تصرف بلاد او اقدام کرد. ملکه به حاجب علی پناه برد و متصرفات خود را تحت اختیار وی قرار داد تا از آنها دفاع کند. حاجب علی به خوی آمد و سپس بر مرند و خوی مسلطگشت و ملکه را نیز با خود برد. و در همین سال در نزدیکی «پرگری » که از نواحی ارمنستان است شکست سختی ازقوای سلطان جلال الدین خورد و در پرگری متحصن شد. پس از رفع محاصره ، به محل حکومت خود یعنی اخلاط رفت. و چندی بعد الملک الاشرف یکی از امرای خود را به نام عزالدین آیبک به حکومت اخلاط برگزید. و مقارن این احوال اخلاط نیز در محاصره شدید سلطان جلال الدین قرار گرفت و سلطان از حاکم جدید تسلیم حاجب علی را خواستار شد و حاکم ، یعنی عزالدین آیبک ، حاجب را به قتل رسانید وسر او را نزد جلال الدین فرستاد. اما جلال الدین به این امر راضی نشد و دست از محاصره برنداشت و سرانجام دربیست وهشتم جمادی الاخره سال 627 هَ. ق. اخلاط را فتح و ویران ساخت. ( از تاریخ مفصل ایران ، مغول صص 120 -132 ) ( از حبیب السیر چ کتابخانه خیام ج 2 ص 662 ).

علی موصلی. [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] ( اِخ ) ابن ابی بکربن علی هروی موصلی. مکنی به ابوالحسن. رحاله قرن ششم هَ. ق. رجوع به ابوالحسن سیاح و نیز به علی ( ابن ابی بکربن... ) شود.

علی موصلی. [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] ( اِخ )ابن احمدبن هبل تبریزی بغدادی موصلی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به مهذب الدین. رجوع به علی تبریزی شود.

علی موصلی. [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] ( اِخ ) ابن احمد عمرانی موصلی. رجوع به علی عمرانی شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن علی هروی موصلی . مکنی به ابوالحسن . رحاله ٔ قرن ششم هَ . ق . رجوع به ابوالحسن سیاح و نیز به علی (ابن ابی بکربن ...) شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن احمد عمرانی موصلی . رجوع به علی عمرانی شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن ابی بکربن محمد موصلی حنبلی . ملقب به عزالدین . شاعر متوفی در سال 789 هَ . ق . وی مدتی ساکن حلب بود و آنگاه به دمشق رفت . او راست : التوصل بالبدیع الی التوسل الشفیع، که بدیعیه ای است و شرح آن . نیز دیوان شعری دارد. (از معجم المؤلفین ).


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن قاسم بن منصوربن علی موصلی شافعی . مشهور به ابن شیخ عوینه و ملقب به زین الدین و مکنی به ابوالحسن . متولد به سال 681 هَ . ق . وی فقیه و اصولی و ادیب و ناظم و ناثر و نحوی بود و به قصد حجاز از شام به موصل رفت ولی در سال 755 هَ . ق . در آنجا درگذشت . اوراست : 1- شرح بدیع النظام بین کتابی الهزدوی و الاحکام لابن الساعاتی . 2- شرح تسهیل الفوائد و تکمیل المقاصد ابن مالک ، در نحو. 3- شرح مفتاح العلوم سکاکی . 4-نظم کتاب الحاوی الصغیر قزوینی ، در فروع فقه شافعی .(از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 236 و 406 و... هدیة العارفین ج 1 ص 720 و النجوم الزاهره ٔ ابن تغری بردی ج 10 ص 297 و البدر الطالع شوکانی ج 1 ص 442).


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن خلیفه ٔ موصلی . نحوی متوفی در سال 562 هَ . ق .او راست : المعونة، در نحو. (از کشف الظنون ص 1743).


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن سعدبن علی بن عبدالواحدبن عبدالقاهربن احمدبن مسهر موصلی . مکنی به ابوالحسن و ملقب به مهذب الدین و مشهور به ابن ابی الوفاء. وی شاعر بود و در «آمد» (دیاربکر) متولد شد و به بیشتر ولایات موصل سفر کرد و خلفا و ملوک را مدح گفت و در سال 543 یا 546 هَ . ق .درگذشت . او را دیوان شعری است در دو مجلد. (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 70 و وفیات الاعیان ج 1 ص 456 و مرآة الجنان ج 3 ص 278 و کشف الظنون ص 768). و نیز رجوع به ابوالحسن (مهذب الدین شاعر) شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن ابی محمد خلیعی موصلی حلبی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی خلیعی شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی . مشهور به ابن اثیر جزری و ملقب به عزالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن اثیر و علی (ابن محمدبن ...) شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن مراد عمری موصلی شافعی . ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالفضل . رجوع به علی عمری شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن عثمان بن احمدبن ابراهیم بن رائقه ٔ موصلی محدث شیعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن هبةاﷲبن ...) شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن یعقوب بن شجاع بن علی بن ابراهیم بن محمدبن ابی زهران موصلی شافعی . ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی زهران . قاری و تجویددان بود. در سال 621 هَ . ق . در موصل متولدشد و در هفدهم ماه صفر سال 682 هَ . ق . در دمشق درگذشت . او راست : 1- التجرید فی التجوید. 2- شرح القصید،در چهار مجلد که کامل نیست . (از معجم المؤلفین ).


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ )ابن احمدبن هبل تبریزی بغدادی موصلی . مکنی به ابوالحسن و ملقب به مهذب الدین . رجوع به علی تبریزی شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ )ابن محمدبن عبدالعزیزبن فتوح بن ابراهیم تغلبی موصلی دمشقی شافعی . مشهور به ابن دریهم و ملقب به تاج الدین . رجوع به ابن دریهم و به علی (ابن محمد...) شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / موص ِ ] (اِخ ) ابن حرب بن محمدبن علی طائی موصلی . مکنی به ابوالحسن . وی ادیب و شاعر و محدث و عارف به اخبارعرب و انساب آنان بود و در شعبان سال 175 هَ . ق . متولد شد و در طلب حدیث به بلاد مختلف سفر کرد و در شوال سال 265 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المؤلفین از شذرات الذهب ابن عماد ج 2 ص 150 و المنتظم ابن جوزی قسم 2 جزء 5 ص 52) (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 281).


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ/ مو ص ِ ] (اِخ ) (حاجب حسام الدین ...). وی نایب الملک الاشرف مظفرالدین موسی ایوبی ، در خلاط یا اخلاط بود. و وقتی شرف الملک وزیر در غیاب سلطان جلال الدین منکبرنی لشکریان جلال الدین را به غارت حدود ارزنةالروم و اخلاط فرستاد، لشکریان مزبور از این حاجب حسام الدین علی موصلی شکستی سخت خوردند. و این امر باعث شد که سلطان جلال الدین به طور ناگهانی به خلاط حمله کند ولی به واسطه ٔ دفاع دلیرانه ٔ مردم آنجا و حاجب علی ، سلطان جلال الدین در سال 623 هَ . ق . ناچار به بازگشت شد. در سال 625 هَ . ق . شرف الملک وزیر جلال الدین ، ملکه دختر طغرل سوم را که به عقد جلال الدین درآمده و در خوی بود،متهم به طرفداری از اتابکان کرد و در غیاب سلطان جلال الدین که به جنگ مغولان به اصفهان رفته بود، به تصرف بلاد او اقدام کرد. ملکه به حاجب علی پناه برد و متصرفات خود را تحت اختیار وی قرار داد تا از آنها دفاع کند. حاجب علی به خوی آمد و سپس بر مرند و خوی مسلطگشت و ملکه را نیز با خود برد. و در همین سال در نزدیکی «پرگری » که از نواحی ارمنستان است شکست سختی ازقوای سلطان جلال الدین خورد و در پرگری متحصن شد. پس از رفع محاصره ، به محل حکومت خود یعنی اخلاط رفت . و چندی بعد الملک الاشرف یکی از امرای خود را به نام عزالدین آیبک به حکومت اخلاط برگزید. و مقارن این احوال اخلاط نیز در محاصره ٔ شدید سلطان جلال الدین قرار گرفت و سلطان از حاکم جدید تسلیم حاجب علی را خواستار شد و حاکم ، یعنی عزالدین آیبک ، حاجب را به قتل رسانید وسر او را نزد جلال الدین فرستاد. اما جلال الدین به این امر راضی نشد و دست از محاصره برنداشت و سرانجام دربیست وهشتم جمادی الاخره ٔ سال 627 هَ . ق . اخلاط را فتح و ویران ساخت . (از تاریخ مفصل ایران ، مغول صص 120 -132) (از حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 2 ص 662).


علی موصلی . [ ع َ ی ِم َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن وحشی نحوی موصلی . مکنی به ابوالفتح . ابوالفرج هبةاﷲبن حداد کاتب گوید که ابن وحشی نحوی در شهر «آمد» شعری از خود برای من خواند. رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 121 شود.


علی موصلی . [ ع َی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن عدلان بن حمادبن علی ربعی موصلی . ملقب به عفیف الدین و مکنی به ابوالحسن . وی درسال 583 هَ . ق . متولد شد و در سال 666 هَ . ق . در قاهره درگذشت . او در حل معما یدی طولی داشت . او راست : 1- عقلةالمجتاز فی حل الالغاز. 2- مصنفی در حل مترجم ملک اشرف . (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12ص 115 و فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 59 و بغیةالوعاة سیوطی ص 343 و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 112).


علی موصلی . [ ع َی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن علی بن مرادبن عثمان بن علی بن قاسم عمری موصلی شافعی . رجوع به علی عمری شود.


علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن یوسف بن رمضان موصلی حنفی . ملقب به علاءالدین . محدث بود و در سال 1243 هَ . ق . درگذشت . او را کتابی است محتوی اسانید کتب ششگانه و جز آنها. (از معجم المؤلفین ).



کلمات دیگر: