کلمه جو
صفحه اصلی

علی واسطی

فرهنگ فارسی

ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی مشهور به غلام علی آزاد

لغت نامه دهخدا

علی واسطی. [ ع َ ی ِ س ِ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن علی بن معتوق واسطی. مشهور به ابن ثردة ( یا ابن فردة ). وی از عقلای مجانین بود و شعر نیک میسرود. اصل او از واسط است. در سال 697 هَ. ق. متولد شد و در بغداد پرورش یافت سپس به دمشق رفت و آغاز موعظه کرد، اما اندکی بعد در خردش نقصانی راه یافت. وی در سال 750 درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

علی واسطی. [ ع َ ی ِ س ِ ] ( اِخ ) ابن ابی محمدبن ابی سعدبن عبداﷲ واسطی. مشهور به دیوانی و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی دیوانی شود.

علی واسطی. [ ع َ ی ِ س ِ ] ( اِخ ) ابن حسن بن احمد واسطی. مکنی به ابوالحسن. صوفی و نسب شناس ( 654 - 733 هَ. ق. ). او راست : 1- خلاصةالاکسیر فی نسب سیدنا الغوث الرفاعی الکبیر. 2- الکبائر و الصغائر. ( از معجم المؤلفین از فهرس دارالکتب المصریة ج 5 ص 168 ).

علی واسطی. [ ع َ ی ِ س ِ ] ( اِخ ) ابن طلحةبن کردان واسطی. مکنی به ابوالقاسم. وی نحوی بود و نزد ابوعلی فارسی و رمانی تحصیل کرد. و در سال 424هَ. ق. درگذشت. او را کتابی است بزرگ در اعراب قرآن ، که در حدود 15 مجلد است. ( از معجم المؤلفین از سیرالنبلاء ذهبی ج 11 ص 94 و الوافی صفدی ج 12 ص 77 و معجم الادباء ج 13 ص 259 و بغیةالوعاة سیوطی ص 339 ).

علی واسطی. [ ع َ ی ِ س ِ ] ( اِخ ) ابن عاصم بن صهیب واسطی مکنی به ابوالحسن. از محدثان بود. در سال 105 هَ. ق. متولد شد.وی شخصی پرهیزکار و پارسا و اصلش از واسط بود ولی در بغداد سکونت گزید و در سال 201 هَ. ق. در همان شهر درگذشت. ( از الاعلام زرکلی از تذکرة الحفاظ ج 1 ص 291 و میزان الاعتدال ج 2 ص 228 و تاریخ بغداد ج 11 ص 436 ). و نیز رجوع به ابوالحسن ( علی بن عاصم... ) شود.

علی واسطی. [ ع َ ی ِ س ِ ] ( اِخ ) ابن مبارک بن حسن بن احمدبن ابراهیم واسطی رفاعی. ملقب به تقی الدین و مکنی به ابوالحسن. متوفی در سال 632 هَ. ق. او راست : قرةالعین فی مناقب أبی العلمین. ( از معجم المؤلفین ).

علی واسطی. [ ع َ ی ِ س ِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن احمدبن بختیاربن علی واسطی مندائی. رجوع به علی مندایی شود.

علی واسطی. [ ع َ ی ِ س ِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن شاکر مؤدب لیثی واسطی. رجوع به علی مؤدب شود.

علی واسطی. [ ع َ ی ِ س ِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحیم بن دینار بصری واسطی کاتب. مکنی به ابوالحسین. رجوع به علی بصری ( ابن محمدبن... ) شود.

علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن علی بن معتوق واسطی . مشهور به ابن ثردة (یا ابن فردة). وی از عقلای مجانین بود و شعر نیک میسرود. اصل او از واسط است . در سال 697 هَ . ق . متولد شد و در بغداد پرورش یافت سپس به دمشق رفت و آغاز موعظه کرد، اما اندکی بعد در خردش نقصانی راه یافت . وی در سال 750 درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن ابی محمدبن ابی سعدبن عبداﷲ واسطی . مشهور به دیوانی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی دیوانی شود.


علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمد واسطی . مکنی به ابوالحسن . صوفی و نسب شناس (654 - 733 هَ . ق .). او راست : 1- خلاصةالاکسیر فی نسب سیدنا الغوث الرفاعی الکبیر. 2- الکبائر و الصغائر. (از معجم المؤلفین از فهرس دارالکتب المصریة ج 5 ص 168).


علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن طلحةبن کردان واسطی . مکنی به ابوالقاسم . وی نحوی بود و نزد ابوعلی فارسی و رمانی تحصیل کرد. و در سال 424هَ . ق . درگذشت . او را کتابی است بزرگ در اعراب قرآن ، که در حدود 15 مجلد است . (از معجم المؤلفین از سیرالنبلاء ذهبی ج 11 ص 94 و الوافی صفدی ج 12 ص 77 و معجم الادباء ج 13 ص 259 و بغیةالوعاة سیوطی ص 339).


علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن عاصم بن صهیب واسطی مکنی به ابوالحسن . از محدثان بود. در سال 105 هَ . ق . متولد شد.وی شخصی پرهیزکار و پارسا و اصلش از واسط بود ولی در بغداد سکونت گزید و در سال 201 هَ . ق . در همان شهر درگذشت . (از الاعلام زرکلی از تذکرة الحفاظ ج 1 ص 291 و میزان الاعتدال ج 2 ص 228 و تاریخ بغداد ج 11 ص 436). و نیز رجوع به ابوالحسن (علی بن عاصم ...) شود.


علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن مبارک بن حسن بن احمدبن ابراهیم واسطی رفاعی . ملقب به تقی الدین و مکنی به ابوالحسن . متوفی در سال 632 هَ . ق . او راست : قرةالعین فی مناقب أبی العلمین . (از معجم المؤلفین ).


علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن بختیاربن علی واسطی مندائی . رجوع به علی مندایی شود.


علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن شاکر مؤدب لیثی واسطی . رجوع به علی مؤدب شود.


علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحیم بن دینار بصری واسطی کاتب . مکنی به ابوالحسین . رجوع به علی بصری (ابن محمدبن ...) شود.


علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی واسطی رفاعی . مکنی به ابوالحسن . صوفی و نسب شناس بود و در حدود سال 800 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- خلاصةالاکسیر فی نسب السید الرفاعی الکبیر. 2- المختصر فی نسب آل سیدالبشر. (از هدیة العارفین بغدادی ج 1 ص 726).


علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی . مشهور به غلام علی آزاد. رجوع به غلام علی آزاد شود.



کلمات دیگر: