علی کتامی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
علی کتامی. [ ع َ ی ِ ک ُ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن عبدالملک بن یحیی بن ابراهیم حمیری کتامی فاسی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی قطان شود.
علی کتامی. [ ع َ ی ِ ک ُ ] ( اِخ ) ابن محمدبن عبدالملک بن یحیی بن ابراهیم بن یحیی کتامی. مشهور به ابن قطان و مکنی به ابوالحسن. فقیه و اصولی و محدث و از اهالی فاس بود. اصلش از قرطبة است و در سال 628 هَ. ق. در سجلماسة درگذشت. او راست : 1- بیان الوهم و الایهام فی الحدیث. 2- شرح أحکام عبدالحق. 3- مقالات فی الاوزان. 4-النزع فی القیاس. 5- النظر فی احکام النظر. ( از معجم المؤلفین از سیرالنبلاء ذهبی ج 13 ص 196 و التکمله ابن أبار ص 686 و تذکرةالحفاظ ذهبی ج 4 ص 192 و نیل الابتهاج تنبکتی ص 200 و کشف الظنون حاجی خلیفه ).
علی کتامی . [ ع َ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) ابن جعفربن فلاح کتامی .مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن فلاح . از بزرگترین وزرای حکومت الحاکم بامراﷲ فاطمی در مصر بود. وی فرماندهی لشکریان الحاکم را که به شام میرفتند بر عهده داشت . در سال 406 هَ . ق . مریض شد و خلیفه به تن خویش به عیادت او رفت . سپس به وزیرالوزراء ذوالریاستین الاَّمر المظفر قطب الدولة ملقب گردید. و در حال 409 هَ. ق . بدست دو سوار ناشناس در قاهره به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی از الاشارة الی من نال الوزارة ص 30).
علی کتامی . [ ع َ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن عبدالملک بن یحیی بن ابراهیم حمیری کتامی فاسی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی قطان شود.
علی کتامی . [ ع َ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالملک بن یحیی بن ابراهیم بن یحیی کتامی . مشهور به ابن قطان و مکنی به ابوالحسن . فقیه و اصولی و محدث و از اهالی فاس بود. اصلش از قرطبة است و در سال 628 هَ . ق . در سجلماسة درگذشت . او راست : 1- بیان الوهم و الایهام فی الحدیث . 2- شرح أحکام عبدالحق . 3- مقالات فی الاوزان . 4-النزع فی القیاس . 5- النظر فی احکام النظر. (از معجم المؤلفین از سیرالنبلاء ذهبی ج 13 ص 196 و التکمله ٔ ابن أبار ص 686 و تذکرةالحفاظ ذهبی ج 4 ص 192 و نیل الابتهاج تنبکتی ص 200 و کشف الظنون حاجی خلیفه ).