نام قریه ایست از قرای غزنین نزدیک به مشت که آنهم از قرای غزنین است.
سگانه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سگانه. [ س ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، اِمرکب ) سه چند و مثلث و اقسام ثلاثه. ( ناظم الاطباء ).
سگانه. [ س ِ ن َ ] ( اِخ ) نام قریه ای است از قرای غزنین نزدیک به مشت که آنهم از قرای غزنین است. ( برهان ) ( آنندراج ).
سگانه. [ س ِ ن َ ] ( اِخ ) نام قریه ای است از قرای غزنین نزدیک به مشت که آنهم از قرای غزنین است. ( برهان ) ( آنندراج ).
سگانه . [ س ِ ن َ ] (اِخ ) نام قریه ای است از قرای غزنین نزدیک به مشت که آنهم از قرای غزنین است . (برهان ) (آنندراج ).
سگانه . [ س ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِمرکب ) سه چند و مثلث و اقسام ثلاثه . (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: